پرسش:

منظور از «أَحْسَنَ صُوَرَكُمْ» در سوره‌ غافر آيه‌ 64 چيست؟ آيا آفرينش صورت ظاهري است يا باطني؟

˜ پاسخ:

خداوند در سوره‌ غافر آيه‌ 64 مي‌فرمايد: (اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ قَرَاراً وَالسَّماءَ بِنَاءً وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ)؛ «خدا كسي است كه زمين را براي شما قرارگاهي و آسمان را بنايي قرار داد؛ و شما را صورت‌گري كرد، و صورت‏هاي شما را نيكو گردانيد،...»[1].

ظاهر آيه بيانگر آن است که خداوند قدرت و عظمت خود را در مسئله خلقت و با برشمردن آن‌ها نشان مي‌دهد. از نعمت‌هاي آفاقي مانند زمين، حمل و آرامش و آسمان همچون سقف و نعمت‌هاي انفسي مانند صورتگري ظاهر و باطني انسان را بر مي‌شمارد.

خلقت صورت انسان هم شامل صورت ظاهري با قامتي موزون و صورت زيبا، دلپذير و در نهايت نظم و استحکام، به موجودات ديگر امتياز دارد و همچنين داراي ساختمان ويژه که به او امکان مي‌دهد که به انواع کارهاي ظريف و سنگين دست بزند و هم شامل صورت زيباي باطني که داراي عقل فروزان، خرد نيرومند، فطرت پاک، روح آراسته و... مي‌باشد[2].
توضيح:

قرآن‌كريم در چند مورد سخن از تسويه جنين انسان كرده است و گاهي آن را بعد از مرحله نطفه ذكر كرده است و گاهي بعد از مرحله علقه ذكر كرده است و گاهي بعد از كلمه خلق آورده است و در مجموع تسويه را مرحله‏اي از آفرينش انسان معرفي مي‏كند و در برخي ديگر از آيات سخن از نقاشي خداوند در رحم انسان مي‏كند و او را صورت‏گر معرفي مي‏كند. از آن‌جا كه مفاهيم و مضامين اين آيات با همديگر نزديك است ما آن‌ها را به صورت يك مرحله معرفي كرديم. قرآن كريم مي‏فرمايد:

(ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِن سُلاَلَةٍ مِن مَاءٍ مَهِينٍ ثُمَّ سَوَّاهُ وَنَفَخَ فِيهِ مِن رُوحِهِ)[3]؛ «سپس [تداوم] نسل او را از چكيده آبي پست مقرر فرمود؛ آنگاه او را درست اندام كرد، و از روح خويش در او دميد».

(أَكَفَرْتَ بِالَّذِي خَلَقَكَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاكَ رَجُلاً)[4]؛ «آيا به آن كسي كه تو را از خاك سپس از نطفه آفريد، آنگاه تو را [به صورت] مردي در آورد كافر شدي؟»

(ثُمَّ كَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّي‏ فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَيْنِ الذَّكَرَ وَالْأُنثَي)[5]؛ «پس علقه [آويزك] شد و [خدايش] شكل داد و درست كرد. و از آن دو جنس نر و ماده را قرار داد».

(الَّذِي خَلَقَ فَسَوَّي)‏[6]؛ «همان كه آفريد و هماهنگي بخشيد».

(الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِّ صُورَةٍ مَا شَاءَ رَكَّبَكَ)[7]؛ «همان كسي كه تو را آفريد، و [اندام] تو را سامان بخشيد به هر صورتي كه خواست تو را تركيب كرد».

(هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ لَهُ الْأَسْماءُ الْحُسْنَي)[8]؛ «اوست خداي خالق نوساز صورتگر كه بهترين نام‏ها [و صفات] از آنِ اوست».

(هُوَ الَّذِي يُصَوِّرُكُمْ فِي الْأَرْحَامِ كَيْفَ يَشَاءُ)[9]؛ «اوست كسي كه شما را آن گونه مي‏خواهد در رحم‌ها صورتگري مي‏كند».

تذكر: در بحث مضغه در تفسير آيه (مِن مُّضْغَةٍ مُّخَلَقَةٍ وَغَيْرِ مُخَلَّقَةٍ)[10] بيان شد كه برخي گفته بودند مقصود از «مخلّقه» همان تسويه و يا تصوير و يا تمايز مضغه است و در همان‌جا بيان شد كه اگر اين تفسير را بپذيريم آيه 5 سوره حج ملحق به مرحله تسويه مي‏شود. چراكه تسويه جنين با مضغه مخلّقه يكي مي‏شود.
ديدگاه لغويين

الف: سوّي‏: مساوات همان تعادل است كه گاهي با كميت (وزن و كيل) و گاهي با كيفيت است و گاهي مساوات دو چيز نسبت به هم است و گاهي اعتدال چيزي في نفسه است و تسويه در آيات فوق به معناي قرار دادن چيزي به صورت معتدل، متوسّط در عمل و نظم و تدبير و تكميل است و به عبارت ديگر قرار دادن چيزي بر طبق مقتضاي حكمت است[11].

 ب: باري‏ء: ريشه اين لغت همان‌طور كه در مفردات و مقاييس و مصباح اللغة و التحقيق بيان شده است از ماده «برأ» است (نه ماده بري كه ريشه بريّه است)[12]. و اين واژه به دو معنا مي‏آيد يكي خلق و ديگري به معناي دوري از چيزي مثل عيب و نقص. اگر باري‏ء را از معناي اوّل (خلق) بگيريم، در آيه: (هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ)[13] معناي «خالق» و «باري‏ء» تكرار و تأكيد مي‏شود و لذا برخي از لغويين گفته‏اند كه مقصود از خلق، ايجاد همراه با تقدير است و آن تقدير كلي علمي است كه اولين مرحله وجود است و مرحله دوم يعني برء هنگامي است كه تقدير به مرحله عمل و فعليت و ايجاد خارجي برسد و سپس مقام تصوير است[14] و اگر باري‏ء را از معناي دوم (دوري از عيب و نقص كه لازمه آن تكميل و تسويه است)[15] بگيريم در اين صورت باري‏ء به معناي تكميل كننده و تعديل و تسويه كننده است.
 نكات تفسيري و اسرار علمي

در اين‌جا برخي از مفسران و صاحب‌نظران علوم پزشكي اظهار نظرهايي كرده‏اند كه قابل دقت و تأمل است:

1. مرحوم طبرسي در مورد آيه 38 قيامت كلمه «فسوي» را اين‌گونه تفسير مي‏كند: تسويه خلق و صورت و اعضاء باطني و ظاهري در شكم مادر مقصود است و برخي گفته‏اند: بعد از ولادت كه قوت انسان تكميل مي‏شود. و برخي گفته‏اند: خلقت جسم است و تسويه آن براي افعال كه هر عضوي عمل خاص خود را انجام مي‏دهد و قريب به همين مضمون را در سوره انفطار/ 7 و اعلي/ 2 مي‏نويسند[16].

2. علامه طباطبايي; در تفسير آيه‌ 7 سوره‌ انفطار «الذي خلقك فسوّاك فعدلك» مي‏نويسند:

«از تدبير الهي خلقت انسان با تمام اجزاء وجودي است سپس تسويه آن به قرار دادن هر عضوي در جاي مناسب خويش بر طبق مقتضاي حكمت است سپس عدل اعضاء كرد يعني توازن متعادل بين اعضای او قرار دارد. كه برخي را قوي و برخي را ضعيف كرد تا همديگر را تكميل كنند»[17].

3. استاد مكارم شيرازي در تفسير آيه‌ 7 انفطار (الذي خلقك فسواك فعدلك في ايّ صورة ما شاء ركبك) آن را اشاره به چهار مرحله عظيم خلقت مي‏دانند كه عبارتند از:

خلقك = اصل آفرينش.

سواك = مرحله تسويه و تنظيم كه هر عضوي از اعضاء پيكر او را با نظم‌بندي عجيبي موزون ساخت.

عدلك = تعديل ميان قوا و اعضاي پيكر و هماهنگي و رابطه آن‌ها با يكديگر كه اين اعضاء كار يكديگر را تكميل مي‏كنند.

في ايّ صورة ما شاء ركبك = تركيب و صورت‌بندي انسان در مقايسه با موجودات ديگر كه صورت نوع انسان موزون و زيبا و بديع است. و همچنين سيرتي زيبا دارد. و صورت‏هاي افراد انسان نيز با هم متفاوت است[18]. و در مورد تسويه در آيه 38 سوره قيامت مي‏نويسند: «سوّي از ماده «تسويه» به معنا صاف كردن و نظام بخشيدن است. بعضي آن را اشاره به آفرينش روح مي‏دانند. بعضي نيز خلق را اشاره به آفرينش روح و جمله «سوّي» را اشاره به تنظيم و تعديل اعضاء پيكر آدمي مي‏شمرند. و بعضي ديگر آن را به تعديل و تكميل تفسير كرده‏اند.

ولي ظاهر اين است كه تعبيرات آيه چنان جامع و وسيع است كه هر‌گونه آفرينش و تنظيم و تعديل و تكاملي را كه روي علقه تا هنگام وضع حمل انجام مي‏گيرد شامل مي‏شود»[19].

ايشان كلمه «الباري» را اين‌گونه ترجمه مي‏كنند: «خداوندي كه مخلوقات را بي‌كم و كاست و بدون هيچ شبيهي از قبل، ايجاد كرد» و سپس در مورد «باري‏ء» سه احتمال ذكر مي‏كنند:

الف: از ماده برء (بر وزن قفل) به معني بهبودي و رهايي از امور نا خوشايند و لذا باري‏ء به كسي گفته مي‏شود كه چيزي را بدون كم و كاست و كاملاً موزون ايجاد كند.

ب: از ماده «بري» (بر وزن نفي) به معني تراشيدن چوب كه آن نيز به منظور موزون ساختن آن انجام مي‏گيرد[20].

ج: باري‏ء كسي است كه چيزي را بي‌سابقه و بدون نمونه قبل ابداء كند[21].

4. استاد آية اللَّه معرفت مرحله تصوير و تسويه و تعديل را در هفته پنجم تا هفتم مي‏دانند[22].

5. همان‌طور كه بيان شد اگر در بحث «مضغه» تفسير مخلقه (حج/ 5) به تسويه، تمايز و تصوير را بپذيريم، مرحله تسويه با مضغه مخلقه يكي مي‏شود و همان مباحث علمي كه در مورد تمايز جنين در هفته سوم بارداري به سه لايه زاينده اكتودرم، مزودرم و آندودرم مطرح شد، در اين‌جا نيز مطرح مي‏شود[23].

6. دكتر پاك نژاد در مورد آيه‌ 24 سوره‌ حشر مي‏نويسند:

«اواخر سوره حشر با آن‌كه خدا را اسامي فراواني است پروردگار چند عدد از آن را به عنوان اسماي حسناي خود انتخاب و ذكر كرده كه با مداقه كافي مي‏بينيم اين اسماء عصاره و عنوان تمام آراء معنوي و مادي و مراحل گوناگون تطور و دگرگوني و تكامل زندگي اجتماعي، اقتصادي، بهداشتي، طبيعي و سياسي مي‏باشد... . سه اسمي كه خلاصه دو آيه طولاني همين قسمت است‏ كه درباره جنين‏شناسي نقل شد. «هواللّه الخالق الباري‏ء المصور» ـ خالق (آفريننده) باري‏ء (اي‌ المميز) كسي كه مخلقه را از غير مخلقه متمايز مي‏سازد ـ مصور (تصوير كننده) انساني»[24].

 7. يكي از صاحب‌نظران در مورد مراحل ساختمان جنين با ذكر آيه‌ 24 سوره‌ حشر مي‏نويسند: ساختمان جنين را در سه مرحله زير مي‏توان خلاصه كرد:

 الف: آفرينش توده سلول‏ها يا مصالح ساختماني بدن يك انسان.

 ب: مجزا شدن سلول‏ها از يكديگر و رفتن هر يك بجاي خود.

 ج: تصوير و صورت بندي جنين.

 اين سه مرحله را قرآن كريم در ضمن سه كلمه بيان داشته است:

اوّل: هو اللّه الخالق: اوست خدايي كه آفريننده (انبوه سلول‏ها) است.

دوّم: الباري: خدايي كه جدا كننده (سلول‏ها) است.
سوّم: المصوّر: خداوند پيكر‌‌سازي كه به اين سلول‏ها صورت انساني مي‏دهد و سپس آيه‌ 6 سوره‌ آل‌عمران را ذكر مي‏كند[25].

[1]. در سوره‌ تغابن آيه‌ 3 به همين مضمون وجود دارد.

[2]. ر.ک: تفسيرنمونه، مکارم‌شيرازي، دارالکتب‌الاسلاميه، تهران، ‌ج16، ص159 و ج24، ص 186 و ر.ک:تفسيرالميزان، علامه‌طباطبايي، انتشارات بنياد علمي و فکري علامه، ذيل آيه‌64 سوره غافر.

[3]. سجده/ 9 و قريب به همين مضمون در سوره حجر، 29 و ص، 72.

[4]. كهف/ 37.

[5]. قيامت/ 38.

[6]. اعلي/ 2.

[7]. انفطار/ 7 ـ 8.

[8]. حشر/ 24.

[9]. آل‌عمران/ 6.

[10]. حج/ 5.

[11]. ر. ك: مفردات راغب اصفهاني و التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج 5، ص 280 ـ 281.

[12]. هرچند كه ماده بري و برء معاني آن نزديك است و برخي لغويين هم معناي جامع آن‌ها را «دوري از نقص و عيب» دانسته‏اند. امّا الباري‏ء را لغويين در ماده برء آورده‏اند نه ماده بري. (التحقيق، ج 1، ص 240)

[13]. حشر/ 24.

[14]. حسن مصطفوي، التحقيق في كلمات القرآن الكريم، ج 1، ص 241 (ماده برء).

[15]. برخي از لغويين تصريح مي‏كنند كه تسويه در مفهوم برأ و بري هر دو هست. (همان، ص 240)

[16]. مجمع البيان، ج 5، زير آيات فوق.

[17]. الميزان، ج 20، ص 337.

[18]. تفسير نمونه، ج 26، ص 221 - 222 با تلخيص.

[19]. پيام قرآن، ج 2، ص 79.

[20]. در معناي لغوي باري گذشت كه اين لغت را لغويين در ريشه برء آورده‏اند نه ريشه بري، و لذا كلام ايشان در اين‌جا عجيب است.

[21]. تفسير نمونه، ج 23، ص 555.

[22]. التمهيد في علوم القرآن، ج 6، ص 88.

[23]. ر. ك: طب در قرآن، ص 87 ـ 88 و رويان‏شناسي پزشكي لانگمن، ص 57.

[24]. اولين دانشگاه و آخرين پيامبر، ج 1، ص 268.

[25]. بي آزار شيرازي، گذشته و آينده جهان، ص 61 - 62.