پرسش:

چه كسي، بلال مؤذن پيامبر9 را از بردگي آزاد كرد؟

˜ پاسخ:

يكي از اصحاب با وفا و مؤذن رسول خدا9، «بلال حبشي» بود. نام او «بلال بن رباح حبشي»[1]، كنيه‌اش ابوعبدالله[2] و نام مادرش «حمامة» بود[3]. او از اولين كساني است كه در مكه، اسلام خود را آشكارا اعلام نمود[4]. از خانواده‌ او، نام خواهر و برادرش، «خالد بن رباح» و «غفرة بنت رباح» در كتب تاريخي و روايي عامه زياد به چشم مي‌خورد[5].

و در كتب اهل‌سنت نقل شده كه بلال با خواهر «عبدالرحمان بن عيف» ازدواج كرد[6]، ولي در مورد اين‌که چند فرزند ثمره‌ي اين ازدواج بود، در کتب تاريخي مطلبي يافت نشد.

در فضيلت او همين کافي است که وقتي مشرکين مکه (خصوصاً امية بن خلف) او را شکنجه و عذاب مي‌دادند که لات و عزّي را بخواند او فقط خداوند را به يگانگي صدا مي‌زد و مي‌گفت: «أحد أحد»[7]. در روايتي از امام صادق7 حكايت شده كه حضرت در مورد بلال فرمودند: «بلال كان عبداً صالحاً»: بلال عبدي صالح بود[8].
آزادي بلال از بردگي

آن‌چه در كتب تاريخي و روايي اهل سنت آمده است، اين است كه ابوبكر، بلال را به پنج أواقي[9] خريد و او را آزاد كرد و اين مطلب در كتب اهل سنت به مراتب تصريح شده و بدان اشاره نموده‌اند[10].

در كتاب «الأربعين»، شيخ ماحوذي آمده است: «ابوبكر او را خريد و آزاد كرد و هنگامي كه ابوبكر مي‌خواست از او بيعت بگيرد، بلال گفت: (اي ابوبكر) اگر مرا براي خدا آزاد كردي پس آن‌چه را مي‌خواهي ترك كن! و اگر مرا به خاطر خود (و براي خود) آزاد كردي، من در مورد آن‌چه در سر داري ممانعت مي‌كنم[11].

و در نقل كتب رجالي شيعه، مرسلاً هشام بن سالم از امام صادق نقل كرده است: وقتي بلال از بيعت با ابوبكر سرباز زد، عمر پيش بلال رفت و به او گفت: اي بلال! اين پاداش ابوبكر است كه تو را آزاد كرد، نمي‌آيي با او بيعت كني؟ بلال گفت: اگر ابوبكر مرا براي خدا آزاد كرده است، مرا براي خدا (و رضاي او) بخواند، و اگر براي غير اين آزاد كرده است، اين منم، همان بلال قبلي و اما در مورد بيعت با او، بايد بگويم: من با کسي که جانشين پيامبر نيست بيعت نمي‌کنم و قسم به خدا بيعتش را تا روز قيامت به گردن نمي‌گيرم! عمر به او گفت: ديگر بين ما نباش، به همين خاطر بلال به شام هجرت کرد[12].

اما نظر صحيح: آن‌چه در کتب اهل‌سنت تصريح شده که ابوبکر، بلال را آزاد نموده است، طبق مباني آن‌ها شايد احتمال داد که صحيح باشد و حاکم نيشابوري در کتاب «المستدرک» خود صاحبان صحيحين را نيز مورد توبيخ قرار مي‌دهد و روايت آزادي بلال توسط ابوبکر را طبق مبناهاي بخاري و مسلم، صحيح مي‌داند و مي‌گويد چرا اين روايت صحيح را در کتب خود نقل ننموده‌اند[13].

و اما در کتب شيعه: در روايتي كه از امام صادق7حكايت شده است اين مطلب نيز بيان شده بود[14]، ولي با توجه به اينکه اين روايت مشکل ارسال را دارد نمي‌توان به طور قطع آن را قبول نمود و نظر واضحي را اعمال نمود.

در روايتي ديگر نيز از امام سجاد7 نقل شده است[15] که آن حضرت نيز تصريح به آزادي بلال از بردگي توسط ابوبکر بن ابي‌قحافه، فرموده‌اند و اين روايت نيز چون مصدر اصلي آن تفسير منسوب به امام حسن عسكري7 مي‌باشد از اعتبار چنداني برخوردار نيست، و نمي‌توان آن را تلقي به قبول نمود.

پس به فحواهاي روايات شيعي نمي‌توان استدلال محكمي نمود كه ابوبكر، بلال را آزاد نموده است، و از اين طريق مي‌توان اين نظر را بيان نمود كه واقعاً معلوم نيست چه كسي بلال را آزاد نموده است، احتمال دارد ابوبكر يا كس ديگري در آزادي بلال از بردگي نقش داشته باشند.

و اما در كتب عامه: همان‌طور كه قبلاً نيز اشاره نموديم، اين مسأله در كتب عامه به مراتب تصريح و مورد قبول همگي آن‌ها مي‌باشد و هيچ خدشه‌اي نيز در آن وارد نمي‌كنند، و احتمال دارد كه آن نيز درست باشد. ولي واقع را مي‌توان اين‌گونه بيان كرد كه واقعاً معلوم نيست هر چند اهل سنت بر آن پافشاري مي‌كنند، چرا كه در طريقي از روايت آن‌ها نيز خدشه مي‌شود، ولي ساير طرق اين‌روايت نزد عامه مورد قبول مي‌باشد. (همان‌گونه كه حاكم نيشابوري در المستدرك بدان اشاره كرده و صاحبان صحيحين را توبيخ نموده است)
اذان گفتن بلال:

مشهور است كه بلال بعد از وفات رسول خدا9، به جز يك بار اذان نگفت، و آن يك بار هم به درخواست حضرت فاطمه زهرا3 بود و به خاطر رقت قلب دخت رسول خدا9 و ترس از جان دادن او اذانش را نيز تمام نكرد[16].
وفات بلال

پس از اين‌كه بلال با ابوبكر بيعت نكرد، مجبور به ترك مدينه و هجرت به شهر دمشق در شام شد و در سال 18 هجري[17] و در سن 67 سالگي[18]، در زمان عمر در دمشق و به خاطر مريضي طاعون از دنيا رفت[19] و در «باب الصغير» مقبره دمشق به خاك سپرده شد.

امروزه روايات زيادي از طريق بلال از پيامبراكرم9 به دست ما رسيده است كه جايگاه رفيع او را در علم الحديث مي‌توان به خوبي تشخيص داد. برخي صحابه مانند عبدالله بن مسعود، ابوسعيد الخدري، براء بن عازب، ابوبكر، عمر و... نيز از او روايت نقل نموده‌اند و احاديث پيامبر عظيم الشأن را براي ما از طريق ابوبكر بازگو نموده‌اند.
براي مطالعة بيشتر در مورد بلال به كتب زير مراجعه شود:

1. مسند بلال، الحسن بن محمد الصباح، (متوفاي 260 هـ . ق)، نشر دارالصحابة مصر.

2. المسند الحميدي، عبدالله بن زبير الحميدي (م 219 هـ )، ج 1، ص 82، ح 149 به بعد.

3. أسد الغابه ابن اثير، ج 1، ص 206.

4. الأعلام زركلي، ج 1، ص 73.

5. المعجم الكبير طبراني، ج 1، ص 336، رقم 1005 به بعد.

6. الجرح و التعديل الرازي، ج 2، ص 395، رقم 1543.

[1]. الثقات ابن حبان 2: 222 ـ الكامل ابن عدي 4: 347 ـ اختيار معرفه الرجلل 1: 189 و...

[2]. كنيه‌ي عبدالكريم و ابوعمرو را نيز براي او گفته‌اند. (ر. ك: المعجم الكبير طبراني 1: 337 رقم 1008 و الطبقات الكبري 3: 232).

[3]. المستدرك حاكم 3: 282 و صحيح ابن حبان 15: 562 و...

[4]. صحيح ابن حبان 15: 562.

[5]. طبقات خليفة بن خياط (متوفاي240 هـ . ق): 50 ـ تاريخ مدينة دمشق 10: 429 رقم 974.

[6]. الفقه السنة، الشيخ سيد سابق (از دانشمندان مصر) 2: 145 رقم 6.

[7]. الطبقات الکبري3: 232 و7: 385؛ مسندبلال، الحسن بن محمدالصباح:10؛ منتهي الطلب1:130 و...

[8]. الفقيه 1: 283 ح 872 ـ اختيار معرفة‌الرجال 1: 192 رقم80 ـ وسائل‌الشيعة 5: 417، ح 6972 ـ بحار 22: 141 ح 127 و...

[9]. أواقي جمع أوقية كه معادل 40 درهم مي‌باشد. (لسان العرب 5: 404)؛ يعني حدوداً معادل 200 درهم او را خريداري و آزاد نموده است.

[10]. ر. ك: المعجم الكبير طبراني 1: 337 رقم 1008 ـ المستدرك حاكم 3: 282 ـ صحيح ابن حبان 15: 561 ـ إكمال الكمال، ابن ماكولا (م 475 هـ. ق) 4: 11 ـ تاريخ مدينة دمشق 10: 429 رقم 974 ـ أسد الغابة 1: 206 و...

[11]. الأربعين: 258.

[12]. خاتمة المستدرک 3: 289 ـ سماء المقال في علم الرجال 1: 99 ـ معجم رجال الحديث 4: 272.

[13]. المستدرک حاکم 3: 282.

[14]. خاتمه المستدرک 3: 289 ـ سماء المقال في علم الرجال 1: 99 ـ معجم رجال الحديث 4: 272، (متن حديث در صفحه قبل آورده شده است)

[15]. متن حديث بدين صورت مي‌باشد: قال علي بن الحسين7: هؤلاء خيار من أصحاب رسول الله9 عذبهم أهل مکة ليفتنوهم عن دينهم، منهم بلال وصهيب وخباب وعمار بن ياسر وأبواه فأما بلال اشتراه أبوبکر بن أبي قحافة بعبدين له أسودين ورجع إلي النبي9 فکان تعظيمه لعلي بن أبي‌طالب7 أضعاف تعظيمه لابي بکر، فقال المفسدون: يا بلال کفرت النعمة، ونقضت ترتيب الفضل، أبوبکر مولاک الذي اشتراک وأعتقک وأنقذک من العذاب، وردعليک نفسک وکسبک، وعلي بن أبي‌طالب لم يفعل بک شيئا من هذا، وأنت توقر أباالحسن عليا بما لا توقر أبابکر، إن هذا کفر النعمة وجهل بالترتيب، فقال بلال: أفيلز مني أن اوقر أبابکر فوق توقيري لرسول الله9؟ معاذ الله... (ر. ک: تفسير المنسوب لإمام حسن العسکري7 3: 62 ح 365 و بحار 22: 338).

[16]. الفقيه 1: 194.

[17]. سال 20 هجري هم ذكر شده است (ر. ك: المستدرك حاكم 3: 282 و الآحاد و المثاني، ابن ابي‌عاصم (م 287 هـ ) 1: 202)

[18]. سنين ديگري نيز براي او ذكر نموده‌اند. (ر. ك: همان مآخذ)

[19]. تهذيب الكمال مزي 4: 290 ـ الاصابه ابن حجر 1: 455 رقم 736 ـ الأعلام زركلي 1: 73.