پرسش:

قطعي الصدور بودن قرآن صحيح است اما آيا ظني الدلاله بودن آن نيز صحيح است؟

˜ پاسخ:

قرآن كريم كتابي است كه دو جنبه دارد:
الف: جنبه سندي:

سند قرآن قطعي است چرا كه به صورت متواتر از پيامبر9 به ما رسيده است يعني در هر نسل هزاران نفر آن را حفظ كرده و نقل نموده‌اند. بنابراين يقيين پيدا مي‌كنيم كه قرآن از سخنان پيامبر9 است و ايشان نيز از وحي الهي اخذ كرده و براي مردم بيان كرده است.
ب: جنبه دلالتي:

الفاظ قرآن كريم از نظر دلالت بر معاني چند دسته است:

1. نص: يعني آياتي كه صد در صد بر معنا دلالت دارد، و دلالت آن قطعي است مثل: قل هو الله احد[1]... لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ[2]؛ لاَ إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ[3].

2. ظاهر: يعني آياتي كه بين 51% تا 99% بر معنايي دلالت دارد و احتمال معناي دوم در مورد آن وجود دارد.

مثل: اقم الصلوة: كه ظاهر آيه دلالت بر وجوب مي‌كند. اما از آن‌جا كه امر گاهي در مورد استحباب نيز به كار مي‌رود دلالت آن قطعي نيست.

تذكر: بيشتر آيات قرآن از سنخ ظواهر است ولي بايد توجه داشت كه همان‌طور كه علماي علم اصول الفقه بيان كرده‌اند «ظاهر» حجت است[4] چون بناي عقلاء آن است كه اگر كسي مطلبي را گفت ظاهر سخنش حجت است و مي‌توان عليه او در دادگاه بدان احتجاج كرد.

3. مجمل: يعني الفاظي كه معناي آن روشن نشده است و لازم است بعد از مراجعه به آيات و روايات و قرائن ديگر روشن شود.

مثال: (أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعَامِ إِلَّا مَا يُتْلَي‏عَلَيْكُمْ)[5]؛ «(گوشت و جنينِ) دام‏هاي زبان بسته براي شما حلال گرديده، مگر آن‌چه (حكمش) بر شما خوانده مي‏شود» كه «آن‌چه خوانده مي‌شود» مجمل است و بوسيله آيه ديگر معناي آن روشن مي‌شود.

(حُرِّمَتْ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةُ وَالدَّمُ...)[6].

4. متشابه: يعني الفاظي كه احتمال چند معنا در مورد آن‌ها مي‌رود و طبق آيه‌ هفتم سوره‌ آل‌عمران به محكمات (آياتي كه يك معنا دارد مثل نصوص) بازگردانده مي‌شود.

مثال: (يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ)[7] كه احتمال دارد واژه «يد» به معناي دست جسماني يا قدرت باشد.

(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ)[8] كه آيه محكم است و مي‌فرمايد هيچ چيز شبيه خدا نيست پس مقصود از «يد» قدرت و مانند آن است نه دست جسماني.

يادآوري‌ 1: اكثر آيات قرآن از نوع محكمات يعني نص و ظاهر است بنابراين اشكالي در دلالت آن‌ها وجود ندارد و كمتر از 200 آيه قرآن (از 6236 آيه) متشابه و تعداد اندكي هم مجمل است[9]، كه به وسيله آيات محكم، روايات، قرائن عقلي و... معناي آن‌ها در تفسيرها روشن شده است.
يادآوري‌2: ظني‌‌الدلالة بودن برخي آيات قرآن آن را از حجيّت نمي‌اندازد، بلكه اين‌روش عقلايي در كاربرد الفاظ است كه از نصوص و ظواهر استفاده شود. و خدا هم از همين شيوه استفاده كرده است. پس هر گاه آيات قرآن ظهور دارد و دليل و قرينه مخالف ندارد ظاهر حجت است و لازم است بدان اخذ و طبق آن تفسير و عمل شود و ذكر احتمال ديگر لازم نيست.

[1]. توحيد/ 1.

[2]. شوري/ 11.

[3]. محمد/ 19.

[4]. نك: كتاب‌هاي اصول مثل: اصول الفقه مظفر، ج 2، ص 137 و كفاية الاصول و حلقات شهيد صدر.

[5]. مائده/ 1.

[6]. مائده/ 3.

[7]. فتح/ 10.

[8]. شوري/ 11.

[9]. نك: التمهيد في علوم القرآن، آيت الله محمدهادي معرفت، ج 3، ص 14.