- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ چرا قرآن مهجور است و اينقدر به قرآن کم بها داده ميشود؟
- بازدید: 1905
پرسش:
چرا قرآن مهجور است و اينقدر به قرآن کم بها داده ميشود؟
پاسخ:
معجزه جاويد پيامبر گرامي اسلام قرآن است و مسلمانان از آغاز نزول قرآن اهتمام خاصي به قرآن در عرصههاي مختلف داشتند.
در آغاز رسالت پيامبر گرامي اسلام و دوران حيات ايشان قرآن نقش موثري در گسترش اسلام و تسخير قلبهاي مردم داشت. از اينرو در احاديث پيامبر9 سفارش شده كه در مشكلات به قرآن پناه ببريد[1].
عصر نوراني (دوران طلايي) توجه به قرآن و پيشرفت مسلمانان بر اثر حوادثي رو به افول نهاد و شرايط به گونهاي رقم خورد که مسلمانان نتوانستند در سير زندگي فردي و اجتماعي خود، از نور قرآن، به نحو احسن، در جهت رسيدن به کمال و سعادت بهره کافي ببرند و موانع و حجابهايي که در اين مسير بوجود آمده بود، بردارند و سرانجام قرآن به امري مهجور و متروک ميان مسلمانان تبديل گشت و به فراموشي سپرده و رها شد و مسلمانان از محور علمي و عملي قرآن در همه ابعاد زندگي دوري گزيدند.
در قرآن تعبير جالب و تکاندهندهاي درباره بهاندادن به قرآن و بيتوجهي به آن آمده است. در آيه 30 سوره فرقان خداوند ميفرمايد:
(وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً)؛ «و فرستاده (خدا) گفت: اي پروردگار [من] ! در حقيقت قوم من از اين قرآن دوري گزيدهاند!»
روز قيامت (و يا در همين دنيا) پيامبر9 گله و شکايت از امت خودش را نزد خداوند عرضه ميدارد که به قرآن و احکام نوراني آن بيتوجهي ميکنند. براستي رويکردهاي قرآني جامعه اسلامي و مسلمانان چگونه است؟ تا اندازهاي نقش و نفوذ قرآن را در زندگي امروزي مردم مشاهده ميکنيم؟ اموري از قبيل حفظ قرآن، تجويد و روانخواني، نشر قرآن به گونههاي مختلف، پيدايش علوم قرآني، خوشنويسي قرآن تأسيس راديو قرآن و سيماي قرآن، نشريات قرآني، ترجمه و تفسير قرآن، معماري قرآني، نقاشي قرآني، استفاده از قرآن در محاورات و برگزاري مسابقات قرآني در رشتههاي مختلف؟ آيا اين رويکردها به قرآن موجب خواهد شد که شکايت و گلايه پيامبر9 متوجه ما نباشد؟
براي روشن شدن اين موضوع ميبايست اهداف و مقاصد خداوند از نزول قرآن را دانست و بررسي نمود که آيا اموري که ذکر گرديد منطبق با اهداف نزول قرآن و هماهنگ و در راستاي مقاصد قرآن ميباشند يا نه؟ آيا بهره جستن از قرآن راه و روش و اصول و مباني مخصوصي دارد که اگر ما از آنها سرپيچي کنيم و با ابراز سليقه شخصي و تکيه بر راههاي ديگر، خواسته و يا ناخواسته بر خلاف مسير مورد نظر قرآن پيش خواهيم رفت.
در مورد اهداف و مقاصد نزول قرآن، خود قرآن فرازهايي در آيات متعدد بيان داشته است که:
پيامي است مبارک[2] که از عرش الهي نازل گرديد[3] تا موجب شفاء و رحمت[4] براي مومنان و نور بصيرت براي پرهيزگاران[5] گردد، ذکري[6] است که موجب تذکره و تذکّر[7] ميباشد و در دلها ياد الهي[8] و جوانههاي معرفت و محبت خداوندي را ميروياند، نازل شده است تا بيان[9] و بلاغي[10] باشد و نوع بشر[11] را بر سر درس و تعليم خداوند رحمن[12] بنشاند و آنها را با خدا هم کلام کند[13]، کلامي که موجب تقوي[14] و تذکر[15] و تعلّم و تدّبر[16] گردد و در درون آنها چشمههاي حکمت بجوشاند[17] و اطمينان و آرامش[18] و استواري[19] را براي ايشان به ارمغان آورد و...
آيا اموري که ذکر گرديد (فعاليتهاي قرآني و قرآنورزيهاي جامعه اسلامي و مسلمانان) هماهنگ و منطبق با اهداف و مقاصد نزول قرآن است؟ استفاده و بهره جستن و فهميدن معارف قرآن اصول و مباني خاصي دارد که بخشي از آن در قرآن اشاره شده و بخش ديگر آن از سيره پيامبر9 و ائمه: استخراج ميگردد.
پس فعاليتهاي قرآني بايد بر اين دو بخش عرضه گرديده و احياناً تصحيح گردد تا اگر خداي نکرده در برخي موارد با اهداف نزول قرآن و الگوها و مباني استخراج شده از سيره معصومان: همخواني نداشت به سوي مکتب نوراني معصومين: بازگردانده شود.
اگر توجه کنيم در مييابيم که امروزه مشکل اساسي جامعه اسلامي و مسلمانان در استفاده و عمل به فهم نادرست و ناقص از قرآن و در نتيجه عدم شناخت راه و روش صحيح در فهم قرآن و منطبق نبودن آن بر اهداف نزول و مقاصد قرآن کريم است. هر چند همين رويکردها و فعاليتهاي سطحي و ظاهري قرآني نيز در جايگاه خود لازم است که انجام گيرد و در قرآن و احاديث اهلبيت: و سيره معصومان بدانها سفارش شده است[20].
مقام معظم رهبري در اين مورد پس از ذکر اهداف نزول قرآن کريم، ميفرمايند: «قرآن کريم که در زبان خود اين کتاب مقدس «نور»، «هدايت»، «جداکننده حق و باطل»، «حيات»، «ميزان»، «شفاء»، «ذکر» ناميده شده است، فقط هنگامي عملاً داراي اين خصلتها خواهد بود که نخست مورد فهم و سپس مورد عمل قرار گيرد»[21].
پس عمل نکردن به قرآن و عدم تخلّق به اخلاق قرآني در حوزه فردي و اجتماعي منجر به مهجوريت آن گشته و گلايه و شکايت رهبر امت را در پي خواهد داشت، عدم فهم درست قرآن وساير کوتاهيها و نارساييها به ساحت مقدس قرآن ريشه در عواملي داردکه از جهات گوناگون مسلمانان را از انجام وظيفهاي که در برابر قرآن دارند، دور نموده است.
عوامل مهجوريت قرآن
1. دور شدن امت اسلامي از قرآنهاي ناطق (= اهل بيت:)
اهلبيت: مفسر و مبيّن قرآن بودند و با توجه به سفارش اکيدي که پيامبر9 در مورد لزوم پيروي از اين انوار مقدس و تمسک به راهنماييها و سيره عملي آنان رسيده؛ ميتوان نتيجه گرفت که يکي از مهمترين عوامل مهجور گشتن قرآن، مظلوم و مهجور واقعشدن اهلبيت: بوده است چرا که قرآن و اهلبيت: با همديگر عامل هدايت و سعادت هستند و از هم جدا نميشوند و پيامبر9 در چند مورد درباره لزوم تمسک عملي به قرآن و اهلبيت: و پرهيز از پيروي از يکي و وانهادن ديگري فرمود: «اني تارک فيکم الثقلين، کتاب الله وعترتي، ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابداً وانهما لن يفترقا حتي يردا علي الحوض»[22]؛ «من در بين شما دو چيز گرانبها به يادگار ميگذارم، يکي کتاب خدا و ديگري اهلبيتم، تا زماني که به اين دو تمسک نموده و چنگ زنيد هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از يکديگر جدا نگردند تا در رستاخيز در حوض کوثر بر من وارد گردند».
2. وسوسههاي شيطان:
شيطان و ياران او مانع توجه به قرآن هستند چراکه در عرصه فردي، انسان را به گناه دعوت ميکنند و اين خود مانعي در برابر استفاده از معارف قرآن است. شيطان ميخواهد اجتماع انساني را به گمراهي بکشد که نتيجه آن تشکيل جوامع و حکومتهاي غيرالهي است و چون اين حکومتها سلطه خود را با قرآن و دستورات حق آن در خطر ميبينند با دسيسههاي فراوان مانع گسترش معارف و احکام قرآن ميشوند.
3. عدم توجه جدي مسلمانان و حکومتهاي آنان به اصول و مباني قرآني در حکومت و عدم سرمايهگذاري جدي در زمينه ارتباط با قرآن.
اگر دورانهاي مختلف تاريخي را بررسي کنيم، در هر دورهاي که مسلمانان با قرآن بيشتر مأنوس بودهاند پيشرفتهاي علمي و فرهنگي در جوامع اسلامي بيشتر مشاهده ميشود. در دوران معاصر، انقلاب اسلامي ايران نيز با تکيه بر قرآن و اهلبيت: به رهبري حضرت امام خميني; توانست گام بزرگي در مهجوريتزدايي و بازگشت به قرآن بردارد.
مقام معظم رهبري ميفرمايند: «امروز قرآن ديگر مهجور در جامعه ما نيست؛ جوانان و نوجوانان، با قرآن آشنا ميشوند طبقات مردم با قرآن انس ميگيرند، ارتباط پيدا ميکنند و از معارف قرآن استفاده ميکنند.
بسياري از احکام در کشور اجرا ميشود، البته ما به قدر ظرفيت و توان و به قدر آنچه که همت خود ما بود پيش رفتهايم؛ اما اين پايان راه نيست؛ اين همهي ظرفيت اسلام نيست. اگر ملتي همت کنند و دلسوزان اين ملت خود را وقف حرکت عمومي اين ملت به سمت معارف اسلامي و حقايق اسلامي بکنند، آنچه که به دست آنها خواهد آمد، به قدري درخشان است که از افق حدس و گمان انسان هم خارج است»[23].
4. عدم آشنايي و شناخت عظمت قرآن و نقش آن در زندگي:
اين ناآگاهي باعث ميشود که انگيزه و علاقه جدّي و در خور توجه در پيروي از قرآن نداشته باشيم.
کلام گلادستون نخست وزير انگلستان مشهور است که گفت:
«تا وقتي قرآن در بين مسلمانان است تسلط بر آنها مشکل است».
5. دست نايافتني دانستن معارف قرآن:
اگر قرآن را کتابي بدانيم که ما را دسترسي به معارف آن نيست و ساحتي دست نايافتني و غيبي دارد ثمره آن عدم تدبر و تفکر و استفاده نوآمد از قرآن ميشود. در حالي که قرآن کتابي آسان و عربي روشن معرفي شده که همگان را به تدبر و تفکر در خود فراخوانده است و هر کس ميتواند به اندازه ظرفيت خود از اين دريا بهره گيرد.
6. سستي در اجراي قوانين زندگي ساز:
قرآن کتاب قانونگذار و تشريع است و استوار بر واقعيت، اما انسان موجودي خيال پرداز است که از زندگي واقعي دور گشته و دوست دارد در عالم خيال زندگي کند و همواره قرين آرزوهاي دست نيافتني باشد و از پيروي از حقيقت و واقعيت، به خاطر سختيهاي آن، باز ميماند. اين مطلب نيز موجب ميشود که احکام الهي قرآن اجرا نگردد و قرآن مهجور شود.
7. جدايي علوم تجربي از مباني وحياني:
مبناي علوم انساني جديد که داعيه انسانسازي و به سعادت رساندن بشر را دارد برگرفته از نظريات بشري است که مباني خود را با تکيه بر تجربه ناقص و محدود انسان مطرح کردهاند، بر محققان و انديشمندان مسلمان است که رابطه قرآن و علوم مختلف را مورد بازنگري قرار داده و بويژه در حوزه علوم انساني، مباني قرآن را تبيين نموده و مفاهيم آن را به عنوان برنامه سعادتپرور قرآن به جهانيان معرفي نمايند که اين گامي مهم در احياي فرهنگ قرآني و مهجوريت زدايي از آن خواهد بود.
براي مثال اگر مديريت، اقتصاد، سياست و... براساس مباني قرآن شکل گيرد، دانشگاهها به معناي واقعي کلمه اسلامي ميشود و دانشجويان متدين پرورش ميدهد و جامعهاي اسلامي شکل داده ميشود و از همه مهمتر توليد علم جديد ميگردد.
[1]. تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 198.
[2]. انعام/ 92، انبياء/ 50، ص / 29.
[3]. طه/ 4 و 5.
[4]. اسراء/ 82.
[5]. اعراف/ 203.
[6]. تکوير/ 27، قلم/ 52، انبياء/ 50، زخرف/ 44 و... .
[7]. طه/ 3، حاقه/ 48، مدثر/ 54، عبس/ 11.
[8]. هود/ 120، مدثر/ 31، طه/ 3 و... .
[9]. آل عمران/ 138.
[10]. ابراهيم/ 52.
[11]. مدثر/ 31.
[12]. الرحمن/ 1 و 2.
[13]. توبه/ 6.
[14]. زمر/ 28، بقره/ 178.
[15]. طه/ 113، بقره/ 221، قصص/ 743، زمر/ 27.
[16]. ص/ 29.
[17]. يس/ 1 و 2، جمعه/ 2.
[18]. رعد/ 28.
[19]. فرقان/ 32، نحل/ 102.
[20]. وسايل الشيعه، ج6، ابواب قراءت قرآن ولو في غير الصلاة، ص 165ـ260، بحارالانوار،
ج 89 کتاب القرآن.
[21]. قرآن در آيينهانديشهها، دومين کنفرانسانديشه اسلامي، بهمن 63.
[22]. بحارالانوار، ج 23، ص 108، باب فضائل اهلالبيت، ح 11.
[23]. قرآن کتاب زندگي، ص 71.