شبهه

چه كسي وحي را از طرف خداوند به حضرت محمد9 نازل كرد؟

˜ توضيح شبهه

در برخي از آيات قرآن آمده است كه جبرئيل7 وحي را به حضرت محمد9 نازل مي‌كند چنان‌كه مي‌فرمايد: (قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَي‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدي وَبُشْرَي‏ لِلْمُؤْمِنِينَ)؛[1] «بگو: «كسى كه دشمن جبرئيل باشد پس (دشمن خداست؛ چرا) كه او با رخصت (و فرمان) خدا آن [قرآن‏] را بر دل تو فرود آورد؛ در حالى كه مؤيّد آنچه (كتاب‏هاى الهى) پيش از آن بوده و رهنمود و مژده براى مؤمنان است».

اما در برخي از آيات روح القدس به عنوان نازل‌كنندة وحي شمرده شده نه جبرئيل: (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن‌ رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدي وَبُشْرَي‏ لِلْمُسْلِمِينَ)[2]؛ «(اى پيامبر!) بگو: «روح پاك، آن (قرآن) را از طرف پروردگارت به حق فرو آورد، تا كسانى را كه ايمان آورده‏اند، استوار گرداند؛ و رهنمود و مژده‏اى براى مسلمانان باشد».

˜ پاسخ
مفهوم‌شناسي

واژه‌ وحي و مشتقات آن نزد واژه‌شناسان، داراي معاني مختلفي همچون: اشاره،‌ اشاره سريع، الهام و در دل افكندن، نوشتن، رسالت و پيام، تفهيم و القاي پنهاني مطلبي به ديگري، نوشتاري، أمر و خط آمده است[3]. به اعتقاد برخي محققين لغت‌شناس، واژه وحي به معناي «تفهيم و القاي سريع و نهاني» مي‌باشد كه متوجه مخاطب خاص خود بوده و بر ديگران پوشيده است[4].

اما وحي در اصطلاح علم كلام عبارت است از: تفهيم يك سلسله حقايق و معارف از طرف خداوند به انسان‌هاي برگزيده ـ پيامبران ـ براي هدايت مردم، از راه ديگري غير از راه‌هاي عمومي و شناخته شده معرفت همچون حس، تجربه، عقل، حدس، شهود عرفاني، تا اين‌كه آنها پس از دريافت، آن معارف را به مردم ابلاغ كنند[5]. بنابراين واژه‌ وحي اخصّ از مفهوم لغوي آن است و مختص آن نوع معرفتي است كه به صورت ويژه بر پيامبران حق القاء مي‌شود. علامه طباطبايي; در تعريف وحي مي‌‌نويسد:

وحي شعور و درك ويژه است در باطن پيامبران، كه درك آن جز براي آحادي از انسان‌ها كه مشمول عنايات الهي قرار گرفته‌اند ميسور نيست[6].
اقسام وحي

وحي و مكالمه خداوند سبحان با بشر سه نوع است كه در قرآن بدان اشاره شده است: (وَمَا كَانَ لِبَشَرٍ أَن يُكَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْياً أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ يُرْسِلَ رَسُولاً فَيُوحِيَ بِإِذْنِهِ مَا يَشَاءُ إِنَّهُ عَلِيٌّ حَكِيمٌ)[7]؛ «و براي هيچ بشري (شايسته) نباشد كه خدا با او سخن گويد، جز به وحي (مستقيم) يا از پشت مانعي يا فرستاده‏اي (از فرشتگان) بفرستد، و با رخصت او آنچه را بخواهد وحي مي‏كند؛ [چرا] كه او بلند مرتبه‏اي فرزانه است».

1ـ تكلم مخفي خداوند بدون واسطه‌ بين خدا و بين پيامبر.

2ـ تكلم خدا با واسطه حجاب يعني وحي از پشت حجاب انجام مي‌شود.

3ـ تكلم خدا با واسطه فرشته‌اي كه وحي را از طرف خدا بر پيامبر مي‌آورد[8].

در مورد سوم كه از طريق فرستادن فرشته است؛ گاهي ممكن است فرشته، قرآن كريم را به صورت وحي بر حضرت محمد9 نازل كند و گاهي غير قرآن كريم را وحي مي‌كند.
تعابير قرآن كريم در مورد وحي قرآني

1. گاهي آن فرشته به نام جبرئيل معرفي شده است.

(قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَي‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدي وَبُشْرَي‏ لِلْمُؤْمِنِينَ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِلَّهِ وَمَلاَئِكَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِيلَ وَمِيكَالَ فَإِنَّ اللّهَ عَدُوٌّ لِلْكَافِرِينَ)[9]؛ بگو: «كسي كه دشمن جبرئيل باشد پس (دشمن خداست چرا) كه او با رخصت (و فرمان) خدا آن [قرآن‏] را بر دل تو فرود آورد، در حالي كه مؤيّد آنچه از [كتاب‏هاي الهي] پيش از آن بوده، و رهنمود و مژده براي مؤمنان است. كسي كه دشمن خدا و فرشتگانش و فرستادگان او و جبرئيل و ميكائيل باشد (كافر است؛) و در واقع خدا دشمن كافران است».

جبرئيل يكي از فرشتگان مقرب الهي است. جبرئيل لفظي است عجمي (غير عربي)، به معناي مرد خدا، بنده‌ خدا، قوت خدا[10].

علامه طبرسي; از اين آيه استفاده نموده‌اند كه نازل‌كننده‌ قرآن فقط جبرئيل است و در شأن نزول آن نيز روايتي ذكر مي‌نمايد كه آنرا تأييد مي‌نمايد[11] در سوره‌ شعراء نيز به همين مطلب تصريح شده است[12].

2. در برخي آيات فرشته وحي، روح القدس ناميده شده است

(قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ‌‌الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدي وَبُشْرَي‏ لِلْمُسْلِمِينَ)[13]. اكثر قريب به اتفاق مفسران معتقدند كه مقصود از «روح القدس» در اين آيه همان جبرئيل7 است[14] البته برخي نيز احتمال داده‌اند كه مقصود از «روح القدس» فرشته‌اي است كه بزرگتر از جبرئيل مي‌باشد و با هيچكدام از انبيا: نبوده است و فقط با حضرت محمد9 بوده است[15].

3. در برخي آيات به عنوان روح‌الامين معرفي شده است.

(وَإِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ الْعَالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلَي‏ قَلْبِكَ لِتَكُونَ مِنَ الْمُنذِرِينَ بِلِسَانٍ عَرَبِيٍّ مُبِينٍ)[16]؛ «قطعاً اين (قرآن) فروفرستاده پروردگار جهانيان است رُوحُ الاَمين (= جبرئيل احياگر درستكار) آن را بر دل تو فرود آورد تا از هشدار دهندگان باشي به زبان عربي روشن (و واضح روشنگر)».

اكثر مفسران معتقدند كه مقصود از روح الامين در آيه‌ كريمه همان جبرئيل7 است[17]. علامه طباطبايي در ذيل اين آيه مي‌فرمايد: مراد از روح الامين جبرئيل7 است كه فرشته وحي است به دليل آيه‌ (مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَي‏ قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللّهِ) (بقره/ 97) و در جاي ديگر او را روح‌القدس خوانده، فرموده: (قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ‌ الْقُدُسِ مِن رَّبِّكَ بِالْحَقِّ)[18]. (نحل/ 102).

4. در برخي آيات نيز به عنوان رسول كريم معرفي شده است.

(إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ‌كَرِيمٍ ذِي قُوَّةٍ عِندَ ذِي‌الْعَرْشِ مَكِينٍ مُطَاعٍ ثَمَّ أَمِينٍ)[19]؛ «قطعاً آن (قرآن) سخن فرستاده ارجمند (= جبرئيل) است كه قدرتمند [و] داراي جايگاهي نزد صاحب تخت (جهانداري و تدبير هستي) است كه در آنجا (در ميان فرشتگان، فرمان او) اطاعت شده [و] درستكار است».
مفسران در مورد «رسول كريم» دو دسته هستند.

1. اكثر مفسران مقصود از رسول كريم را جبرئيل7 دانسته‌اند[20].

2. برخي از مفسران معتقدند كه رسول كريم پيامبر اكرم9 است[21].

حاصل مباحث قبل اين است كه مقصود از جبرئيل، روح‌القدس و روح‌الامين در آيات مذكور يكي است[22]، البته اين‌كه به چهار صورت از جبرئيل نام برده شده، به خاطر ويژگي‌هاي آن فرشته عظيم است.

الف: عنوان جبرئيل

جبرئيل نام اصلي آن فرشته است و جبرئيل لفظ عجمي مي‌باشد كه عربي شده است. گفته‌اند: جبر در لغت سرياني به معني بنده و ايل به معني خداست[23]. برخي مفسران نيز بر آن‌اند که: جبرئيل اسم عجمي است مركب از «جبر» كه معناي آن در عربي يا سرياني، «قوه» است و «ايل» كه معني‌اش «خدا» است يعني «قوه‌ خدا»[24].

ب: عنوان روح القدس

روح القدس مركب از دو كلمه «روح» و «القدس» است. كلمه‌ روح اشاره دارد به اين كه آن فرشته وحي از جانب خدا به وجود آمده است بدون اين‌كه زاييده شده باشد. چون جنبه روحانيت در فرشتگان مسأله روشني است و اطلاق كلمه‌ روح بر آن‌ها كاملاً صحيح است و اضافه‌كردن كلمة روح به «القدس» اشاره به پاكي و قداست فوق العاده اين فرشته است[25]. برخي از مفسران گفته‌اند: فرشته وحي، روح‌القدس ناميده شد چون از جانب خدا چيزي را  نازل مي‌كند كه نفوس ما را پاك مي‌گرداند[26].

ج: روح الامين

روح الامين مركب از دو كلمه‌ «روح» و «الامين» است. روح همان سرچشمه حيات است و دين به وسيله او احياء مي‌شود و امين اشاره به امانتي است كه شرط اصلي هدايت و رهبري است چون او امين الهي است و وحي الهي را نه تغيير مي‌دهد و نه تبديل مي‌كند[27].

د: رسول‌كريم

لفظ رسول اشاره دارد به اين كه او فرستاده خدا به سوي انبيا: و آورنده وحي قرآني بر نبي اكرم9 است و لفظ كريم، دلالت مي‌كند بر اين‌كه جبرئيل، صاحب كرامت و عزت نزد خداوند متعال است پس كريم اشاره به بلندي رتبه و شأن او است[28].
روح القدس در مسيحيت

به عقيده برخي مسيحيان، روح القدس، فرشته يا جبرئيل نيست، بلكه خود خداست كه در قلب مردم و جهان زيست مي‌كند و به كار اشتغال دارد، روح القدس وجود فعال و تواناي خدا در جهان است و عيسي به وسيله همين روح القدس در شكم مادر قرار گرفت.

انجيل‌ها نيز «روح‌القدس» را به شكل كبوتري ترسيم مي‌كنند كه پس از غسل تعميد، در رود اردن بر عيسي7 فرود آمد و در او استقرار يافت او روح جامعه مسيحيت را إرشاد مي‌كند و رازهاي خدا را مي‌گشايد و به نويسندگان كتاب‌هاي مقدس الهام مي‌بخشد[29] در حالي كه در كتاب مقدس خلاف اين مطلب آمده است: جبرئيل فرشته وحي است كه از جانب خدا مأمور بوده وحي و پيام او را به پيامبر ابلاغ كند. در كتاب مقدس نيز مكرراً نام جبرئيل به ميان آمده است[30].
منابعي براي مطالعه بيشتر
وحي در اديان آسماني، ابراهيم اميني، 2. وحي در قرآن، محمود عبداللهي، 3. تحليل وحي از ديدگاه اسلام و مسيحيت، ‌محمد باقر سعيدي روشن، 4. قرآن‌شناسي، آيت الله مصباح يزدي، 5. تفسير الميزان، علامه طباطبايي، 6. تفسير نمونه، مكارم شيرازي، 7. تفسير قرآن مهر، محمد علي رضايي اصفهاني.

[1]. بقره / 97.

[2]. نحل / 102.

[3]. ر.ك: ابن منظور، لسان العرب، ماده‌ وحي؛ خليل بن احمد، كتاب‌العين، ج3، ص320؛ جوهري، صحاح اللغة، ج 6، ص 2519؛ ابن اثير، نهاية، ج 5، ص 296 و... .

[4]. مصطفوي، حسن، ‌التحقيق في كلمات القرآن، ج 3، ص 55.

[5]. مصباح يزدي، محمد تقي، راهنماشناسي، ص 21؛ و جهت اطلاع بيشتر ر.ك: ذهبي، محمد حسين، الوحي و القرآن الكريم، ص 10؛ عبده، محمد، رسالة التوحيد، ص 57.

[6]. طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ج 2، ص 159.

[7]. شوري / 51.

[8]. ر.ك: طباطبايي، محمد حسين،‌ الميزان، ج 18، ص 73 (ذيل آيه‌ كريمه).

[9]. بقره / 97 و 98.

[10]. ر.ك: قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، ج 2، ص 5.

[11]. طبرسي، فض بن حسن، مجمع البيان، ج1، ص326. (روايات ديگري نيز در اين زمينه هست. ر.ك: جوادي آملي، عبدالله تفسير موضوعي قرآن، ج 3، ص 69)

[12]. شعراء/ 192 ـ 195.

[13]. نحل/‌ 102.

[14]. طبرسي فضل بن حسن، مجمع‌البيان، ج 6، ص 596، رازي، ابوالفتوح، حسين بن علي، روض‌الجنان و روح‌الجنان، ج 12، ص 97، قمي مشهدي، محمد بن محمد رضا كنزل الدقائق و بحرالغرائب، ج 7، ص 273، طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ج 12، ص 346، مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 11، ص 407 و ... .

[15]. سلطان محمد، گنابادي، بيان السعادة في مقامات العبادة، ج 2، ص 427.

[16]. شعراء / 192 ـ 195.

[17]. طبري، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج 7، ص 320؛ كاشاني، ملا فتح الله، منهج الصادقين، ج 6، ص 448؛ رازي، ابوالفتوح حسين بن علي، روض الجنان و روح الجنان، ج 14، ص 356؛ سبزواري نجفي، محمد بن حبيب الله، إرشاد الاذهان في تفسير القرآن، ص 380.

[18]. طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ج 15، ص 316.

[19]. تكوير / 19ـ21.

[20]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 20، ص 218؛ سبزواري نجفي، محمد بن حبيب الله، ارشاد الاذهان في تفسير القرآن، ص 591؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 26، ص 193؛ رازي، فخر الدين، مفاتيح الغيب، ج 2، ص 439؛ لاهيجي، محمد بن علي، شريف لاهيجي، ج 4، ص 724.

[21]. رازي ابوالفتوح، حسين بن علي، روض‌الجنان و روح الجنان، ج 19، ص392؛ صادقي تهراني، علي، الفرقان في تفسير القرآن، ج 30، ص‌167، علي ابن ابراهيم، تفسير علي بن ابراهيم، ج2، ص 409.

[22]. لازم به ذكر است كه لفظ روح القدس در سورة بقره آيه‌ 87 نيز آمده است چنانكه مي‌فرمايد:

(وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَقَفَّيْنَا مِنْ بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَكُلَّمَا جَاءَكُمْ رَسُولٌ  بِمَا لاَ تَهْوَى‏ أَنْفُسُكُمُ اسْتَكْبَرْتُمْ فَفَرِيقاً كَذَّبْتُمْ وَفَرِيقاً تَقْتُلُونَ).

در ذيل اين آيه‌ كريمه در مصداق روح القدس نظرات مختلفي بيان گرديده است و اتفاق‌نظر بر اين نيست كه مراد از آن، همان جبرئيل7 باشد. ر.ك: مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 1، ص 339. پس نمي‌توان به صورت قاطع گفت كه هر جا در قرآن لفظ روح القدس به كار رفته است، مقصود جبرئيل7 است.

[23]. طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج1، ص 325 و ر.ك: رازي، فخرالدين، مفاتيح الغيب، ج 1، ص 612.

[24]. قرشي، سيد علي اكبر، قاموس قرآن، ج2، ص 5، که از المنار نقل مي‌کند.

[25]. مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج1، ص339 و ر.ك: طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 12، ص 346، طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج 1، ص 306.

[26]. فضل الله، سيد محمد حسين، من وحي القرآن، ج 8، ص 389.

[27]. ر. ك: طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان، ج 7، ص320؛ مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 15، ص 346؛ لاهيجي، محمد بن علي شريف، تفسير شريف لاهيجي، ج 3، ص 395.

[28]. طباطبايي، سيد محمد حسين، الميزان، ج 20، ص 218 و ر.ك: رازي، فخر الدين، مفاتيح الغيب، ج 1، ص 386، طيب، سيد عبدالحسين، اطيب البيان، ج 14، ص 10.

[29]. ر.ك: توماس ميشل، كلام مسيحي، ص 26 ـ 30؛ ايان باربور، ‌علم و دين، ص 268 ـ‌ 280.

[30]. كتاب دانيال، باب هشتم، آيه‌ 15، باب نهم آيه‌ 21، باب اول، آيه 20، 26 و 35.