شبهه

اگر ابليس فرشته است پس چرا گناه کرد؟

˜ توضيح شبهه

برخي آيات گويا اين هستند كه ابليس از سنخ جن مي‌باشد و اما برخي ديگر از آيات مي‌گويند كه ابليس از سنخ ملائكه است. به تعبير ديگر، نمونه گروه دوم آيات، شيطان‌ را از سنخ ملائكه مي‌داند يعني همه ملائكه‌ها حضرت آدم7 سجده كرده‌اند مگر ابليس اما نمونه گروه اول از آيات، شيطان‌ را از سنخ جن مي‌داند مي‌گويد ابليس از گروه جنيان است.  اين تناقض‌ را چگونه مي‌توان توجيه كرد؟[1]

1. (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلاَئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إِلاَّ إِبْلِيسَ أَبَي وَاسْتَكْبَرَ وَكَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ)[2]؛ «و (ياد كن) هنگامي را كه به فرشتگان فرموديم: «براي آدم سجده كنيد». و (همگي) سجده كردند، جز ابليس كه سر باز زد، و تكبّر ورزيد در حالي كه از كافران شد.»

2. (وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ‌اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ‌ كَانَ مِنَ الْجِنِّ...)[3]؛ «و (ياد كن) هنگامي را كه به فرشتگان گفتيم: «براي آدم سجده كنيد». پس [همگي‏] سجده كردند جز ابليس، كه از جنّ بود... .

˜ پاسخ

ابليس از جنس ملائكه نمي‌باشد تا اين كه ميان اين دو دسته از آيات تنافي ايجاد شود، بلكه كاملاً از سنخ غير ملائكه است به چند دليل قرآني؛

1. خداوند مي‌فرمايد: (إِلَّا إِبْلِيسَ كَانَ مِنَ الْجِنِّ)[4]؛ «مگر ابليس كه از جن بود» و معلوم است در هر جاي قرآن كلمه «جن» آمده باشد همان جن معروف است.

2. قرآن درباره ملائكه مي‌فرمايد: (لَا يَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَيَفْعَلُونَ مَا يُؤْمَرُونَ)[5]؛ «كه خدا را در آنچه فرمانشان مي‏دهد نافرماني نمي‏كنند، و آنچه را مأمور شده‏اند انجام مي‏دهند»، بنابراين ابليس كه نافرماني كرد ملك نبود.

3. براي ابليس ذريه و نسل است قرآن مي‌گويد.

(أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّيَّتَهُ أَوْلِيَاءَ مِن دُونِي)[6]؛ «پس آيا جز من، او و نسلش را دوستان (و سرپرستان خود) مي‏گيريد در حالي‌كه آنان دشمن شما هستند؟!» در حاليكه ملائكه روحاني‌اند و تولد و تناسل، خوردن و آشاميدن ندارند.

4. قرآن درباره ملائكه مي‌گويد: (جَاعِلِ الْمَلاَئِكَةِ رُسُلاً)؛ «كسي كه فرشته‌ها‌ را فرستادگان خود قرار داد» و بديهي است كه كفر و فسق از ساحت فرستاده خدا دور است و اگر بر آنها فسق روا باشد دروغ نيز روا است در اين صورت شايسته نيست فرشته باشند.

5 . استثنا در آيه دليل نمي‌شود که ابليس جزء ملائكه باشد زيرا ممكن است امر خدا هم به ملائكه و هم به جمعي از جن بوده و ابليس مخالفت كرده باشد و استثنا در اين‌جا استثناي منقطع است. يعني مستثني داخل در مستثني منه نيست.

 از امام‌صادق7 پرسيدند: «ابليس فرشته بود يا جن؟ و اينكه عهده‌دار كاري در آسمان‌ها بود؟ حضرت فرمودند: نه فرشته بود و نه كاري در آسمان‌ها داشت او جن بود ولي ملائكه خيال مي‌كردند كه او از خودشان است چون جزء آن‌ها بود تا وقتي فرمان سجده به آدم از طرف خدا صادر شد او نافرماني كرد و فطرتش آشكار شد»[7].

6. خداوند از شيطان مي‌پرسد چرا سجده نكردي؛ شيطان در جواب مي‌گويد: (قَالَ أَنَاْ خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ‌ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ)[8]؛ «گفت: «من از او بهترم مرا از آتش آفريدي و او ‌را از گِل آفريدي!»

ملائكه خلقتش از آتش نيست در حالي كه خلقت شيطان از آتش است. علماي‌ کلام بلکه اکثريت قاطع دانشمندان اسلام، فرشتگان ‌را موجوداتي جسماني (از جسم لطيف) مي‌دانند در بعضي از تعبيرات کلمه «نور» به عنوان ماده اصلي تشکيل‌دهنده فرشتگان آمده است و در‌ عبارات معروفي که در بسيار از کتب آمده مي‌خوانيم: «الملک جسم نوري...»[9]

علامه مجلسي در اين مورد چنين مي‌فرمايد: «اماميه بلکه جميع مسلمين مگر گروه کمي از فلاسفه... معتقدند که ملائکه وجود دارند و آن‌ها اجسام لطيفه نورانيه هستند و مي‌توانند به اشکال مختلف درايند... و پيامبران و اوصياي معصوم آن‌ها ‌را مي‌ديدند»[10]. اما حديث، اصل خلقت ملائكه را نور مي‌داند و اصل خلقت شيطان را آتش. حضرت امام‌ رضا7 مي‌فرمايد: «الله عزوجل خلق الملائكة من نور، وخلق الجان من النار»[11]؛ خداوند عزوجل ملائكه را از نور خلق كرد، و جن را از آتش. از پيامبر اكرم9 در اين مورد چنين نقل شده: «خُلِقَتْ الْمَلَائِكَةُ مِنْ نُورٍ وَخُلِقَتْ الْجَانُّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ»[12]؛ «ملائكه از نور و جن از شعله آتش خلق شده است».

با استفاده از آيات و روايات معصومين: و سخنان متكلمين معلوم مي‌شود كه اصل خلقت ملائكه از نور و اصل خلقت شيطان از آتش است و همچنين معلوم شد كه امر خداوند بر سجده كردن حضرت آدم اختصاص به ملائكه نداشته است، بلكه خداوند در اين امر شيطان را داخل كرده چون شيطان به خاطر عبادت زياد در كنار فرشتگان قرار گرفته بوده است و استثنايي كه در آيه آمده است استثناي منقطع است نه متصل بنا بر اين ميان اين دو دسته از آيات هيچ تنافي و اختلاف وجود ندارد.
منابع جهت مطالعه بيشتر

1.     مکارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، ج 12، ص 465.

2.     طباطبايي، محمد حسين، الميزان، ج 1، ص 124.

3.     مصطفوي، حسن، تفسير روشن، ج 1، ص 183.

4.     کاشاني، ملاعبدالرزاق، منهج الصادقين في الزمام المخالفين، ج5، ص 349.

[1]. ماكدونالد [D.B Macdonald] تحت مدخل جن، دايرة المعارف اسلام، ج 7، ص 111.

[2]. بقره / 34.

[3]. كهف / 50.

[4]. كهف/ 50.

[5]. تحريم / 6.

[6]. کهف / 50.

[7]. مجمع البيان، طبرسي، ج 1، ص 80.

[8]. اعراف/ 12.

[9]. پيام امام امير المؤمنين7، ج1، ص161، اطيب البيان، سيد عبدالحسين طيب، ج 11، ص 196.

[10]. مجلسي، محد باقر، بحار الانوار، ج 56، ص 202؛ (باب حقيقت ملائکه).

[11]. همان، ج 58، ص 306؛ ج 11، ص 102؛‌ ج 60، ص 94؛

[12]. مسند احمد، ص 1881، ح 25709 ـ 25868.