شبهه

چرا قرآن از مجازات‌هاي دردناک با الفاظ بشارت‌آميز ياد مي‌کنند؟

˜ توضيح شبهه

مسلماً خبردادن به کسي در مورد شکنجه و مجازات شدنش خبر خوبي نيست ولي قرآن مي‌گويد خبر شکنجه دردناک خبر خوبي است به عنوان مثال: در سوره‌هاي آل‌عمران/21؛ انشقاق/24؛ جاثيه/8؛ لقمان/71؛ توبه/ 3 و 34 و نساء/ 138.

˜ پاسخ

خداوند با توجه به نياز‌هاي بشر و با در نظر گرفتن شرايط زمان و مکان بندگان، به آن‌ها وعده­­ها و يا وعيدهايي داده است، گاهي با آن‌ها با زبان تشويق سخن گفته و گاهي آنها را از عذاب خود ترسانده است که اثر تربيتي و مثبت اين نوع سخن گفتن، امري ترديدناپذير است، اما در بيش از 7 مورد از الفاظي که براي تشويق و دادن خبرهاي خوشايند است، براي خبرهاي بد، ناخوشايند و وعده­هاي عذاب استفاده كرده است، به عنوان مثال در آيات ذيل از واژه­ «بشارت» براي وعده به عذاب استفاده‌نموده است.

(إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم)[1]؛ «كساني كه نسبت به آيات خدا كفر مي‏ورزند و پيامبران را بناحق مي‏كشند، و (نيز) مردمي را كه امر به عدالت مي‏كنند به قتل مي‏رسانند، و به كيفر دردناك (الهي) بشارت ده!»

(بَشِّرِالْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليما)[2]؛ «به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكي در انتظار آن‌هاست!».

(وَبَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ)[3]؛ «و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده!».

(الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلايُنْفِقُونَها في‏ سَبيلِ‌اللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم‏)[4]؛ «و كساني كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) مي‏سازند، و در راه خدا انفاق نمي‏كنند، به مجازات دردناكي بشارت ده!»

(وَإِذا تُتْلي‏ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّي مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ في‏ أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ‌ أَليم)[5]؛ «و هنگامي‌كه آيات ما بر او خوانده مي‏شود مستكبرانه روي برمي‏گرداند گويي‌ آن را نشنيده است گويي اصلاً گوش‌هايش سنگين است! او را به عذابي دردناك بشارت ده!»

(يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلي‏ عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ)[6]؛ «پيوسته آيات خدا را مي‏شنود كه بر او تلاوت مي‏شود، امّا از روي تكبّر اصرار بر مخالفت دارد گويي اصلاً آن را هيچ نشنيده است چنين كسي را به عذابي دردناك بشارت ده!»

(بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم‏)[7]؛ «بلكه كافران پيوسته آيات الهي را انكار مي‏كنند!و خداوند آنچه را در دل پنهان مي‏دارند بخوبي مي‏داند! پس آنها را به عذابي دردناك بشارت ده!»

حال جاي پرسش است که:

با اينکه مسلماً خبر دادن به کسي در مورد شکنجه و مجازات شدن خبر خوبي نيست، چرا قرآن از لفظ «بشارت» که براي خبرهاي مسرّت بخش بکار برده مي­شود، براي وعدۀ عذاب به کفار و منافقين واژه استفاده نموده است، در حالي‌که مي­توانست مانند (يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لابُشْري‏ يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمين‏)[8]؛ «(آنها به آرزوي خود مي‏رسند،) امّا روزي كه فرشتگان را مي‏بينند، روز بشارت براي مجرمان نخواهد بود» از واژه «لابُشْري» استفاده نمايد؟ آيا قرآن وعدۀ به عذاب را خبر خوبي مي­داند که از اين واژگان استفاده نموده است؟

آيا اين امر با توجه به پويايي زبان عربي، باعث ايراد به دقت قرآن در به کارگيري کلمات مناسب نمي­گردد؟ بهتر است ابتدا براي روشن شدن اين مسئله به بررسي مفهومي واژه­ «بشارت»، پرداخته شود.
مفهوم شناسي

بشارت از مادّۀ «بشر» به معني پوست صورت گرفته شده‏[9] و به خبر مسرّت‌بخشي كه به وسيلۀ آن، شادي در پوست صورت احساس مي‌گردد و در خبر اندوه بخش نيز بكار مي‌رود[10].

يک نکته­ مهم

در لغت عرب براي هر خصوصيّتي از خصوصيات معني لفظ خاصي است كه مي­توان از آن معني به آن لفظ تعبير نمود، اين دقت در ساخت و کاربرد الفاظ و معاني تا حدي است که خداوند از اين زبان به «عربي مبين»[11] تعبير کرده است، از طرفي نيز قرآن در بالاترين مرحلۀ فصاحت و بلاغت است تا آنجا که تمام جن، انس و فصحاي عالم را به هماوردي طلبيده و مي­فرمايد:

(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلي‏ أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لايَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ­ظَهيراً)[12]؛ «بگو: «اگر انسان‌ها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هرچند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.» لذا نمي­توان اين کاربرد واژۀ «بشارت» براي عذاب را از روي نقص و سهو دانست و بدون ترديد داراي علت خاصي مي­باشد.

با اين وصف، مفسران در اين زمينه وجوهي را احتمال داده­اند از جمله:

منظور خداوند از اين جابه‌جايي در به کار بردن الفاظ مسرت‌بخش به جاي الفاظ دردناک براي، استهزاء، تحقير کفار و منافقين بوده است، در اين‌صورت اين‌گونه سخن گفتن از باب استعاره است که معناي سرزنش از آن استشمام مي­شود، و به معناي حقيقي بشارت نيست، بلکه نوعي انذار و وعيد به حساب مي­آيد، که اثر تهديدي و انذاري آن چندين برابر انذارهاي معمولي است چرا که موجب اندوه و حسرت کفار و از طرفي نيز باعث تقويت روحيۀ مؤمنين و چشم روشني آنان مي‌گردد[13]. لازم به ذکر است که اين نوع سخن‌ گفتن در زبان عربي، از باب ضرب‌المثل، نيز رواج داشته است مانند اين قول شاعر: «تحيّة بينهم ضرب وجيع‏» «خوش­آمد گويي بين آن‌ها زدن يکديگر است»[14]، در لغت فارسي نيز اين‌گونه سخن گفتن استعمال مي­شود، مانند اينکه اگر كسي كار بدي را انجام داد در مقام تهديد و استهزاء به او مي‏گوييم «مزد و پاداش تو را خواهيم داد»![15].

  در قرآن نيز موارد ديگري از اينگونه سخن گفتن وجود دارد که استعاره بودن اين نوع سخن­گويي را تأييد مي­نمايد، مانند آيه: (قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَي النَّار)[16]؛ «بگو: (چند روزي از زندگي دنيا و لذّات آن) بهره گيريد امّا عاقبت كار شما به سوي آتش (دوزخ) است!» که بنابر نظر راغب، واژه­ «تمتعوا» در اينجا از باب استعاره استعمال شده است[17].

در بعضي از آيات که عاقبت دردناک کفار و منافقين را به عاقبت شيرين و لذت‌بخش مؤمنان در بهشت، عطف نموده است، مي­تواند بشارتي براي مؤمنان باشد بر اينکه دشمنانشان به چنين سرنوشتي گرفتار مي­گردند، که اين خبر براي مؤمنين، مسرت‌ بخش بوده و باعث دلگرمي آن‌ها مي‌شود، چنان چه در  اين آيه اينگونه است. (إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهَْدِي‌ لِلَّتي هِي أَقْوَمُ وَيُبَشرُِّ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ‌ لهَُمْ أَجْرًا كَبِيرًا وَأَنَّ الَّذِينَ لَايُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَابًا أَلِيمًا)[18]؛ «اين قرآن به راهي‌كه استوارترين راه‏هاست، هدايت مي‏كند و به مؤمناني كه اعمال صالح انجام مي‏دهند، بشارت مي‏دهد كه براي آنها پاداش بزرگي است و اينكه آنها كه به قيامت ايمان نمي‏آورند، عذاب دردناكي براي آنان آماده ساخته‏ايم.» که مفسران بر اين عقيده‌اند که جملۀ «وَأَنَّ الَّذِينَ..» بر جملۀ اول که مشتمل بر بشارت است عطف شده است و اين ادامۀ بشارت به مؤمنين بر عاقبت بد دشمنان اسلام مي‌باشد[19].

همچنين مفسران و تأکيد نموده­اند اهل لغت كلمه بشارت در اصل از «بشر» به معني صورت گرفته شده، داراي معني وسيعي است که نه تنها بر خبرهاي مسرت‌بخش دلالت دارد بلکه شامل هرگونه خبري كه در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور يا غم‏آلود كند، نيز استفاده مي‌شود، که در اين صورت، اگرچه لفظ بشارت در اخبار خوشايند استعمال بيشتري دارد اما استعمال آن براي وعده به عذاب از باب استعاره و مجاز نيست بلکه بر اساس قواعد عرب به کار رفته است و اثر آن نيز در مخاطب بيشتر است[20].
جمع‌بندي و نتيجه‌گيري

واژۀ «بشارت» از مادۀ «بشر» به خبر مسرت بخشي که روي پوست صورت اثر بگذارد گفته مي­شود و براي اخبار اندوه‌ناک نيز استعمال شده است. مفسران در مورد استعمال لفظ بشارت در مورد اخبار بد و دردناک سه احتمال داده­اند:

اول) خداوند با اينگونه سخن گفتن، قصد تحقير، سرزنش و استهزای کفار و منافقين را داشته است و اين استعمال، نوعي مجاز است.

دوم) اين نوع استعمال براي بشارت به مؤمنين در مورد عاقبت بد دشمنانشان است.

سوم) با توجه به لغت عرب، اين واژه داراي معناي وسيعي است و در مورد اخبار بد نيز استعمال مي­گردد.

اگرچه از بين اين احتمالات، احتمال سوم، دقيق‌تر به نظر مي­رسد اما احتمالات ديگر نيز نفي نمي­گردند. لذا استعمال الفاظ بشارت در مورد اخبار بد، به معناي خوشايند بودن عذاب و اخبار به آن، نيست.
منابع جهت مطالعه بيشتر

1.     طالقاني، سيد محمود؛ پرتوي از قرآن‏، تهران، شركت سهامي انتشار، 1362ش، چاپ چهارم، ج‏5، ص 62.

2.     كاشاني، ملا فتح‌الله‏؛ تفسير منهج الصادقين في الزام المخالفين‏، تهران، كتابفروشي محمد حسن علمي، 1336‏ش، ج2، ص 192

3.     طيب، سيد عبدالحسين؛ أطيب ‌البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم،، 1378 ش.

4.     فخرالدين رازي، ابوعبدالله محمد بن عمر؛ مفاتيح الغيب‏، دار احياء التراث العربي‏، بيروت‏، سوم، 1420 ق‏

5.     مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن‌الكريم، تهران،بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360 ش، ذيل ماده­ي بشر

6.     طوسي، محمد بن حسن‏؛ التبيان في تفسير القرآن‏، بيروت‏، دار احياء التراث العربي‏، با مقدمه شيخ آغابزرگ تهراني و تحقيق احمد قصيرعاملي‏، ذيل آيات مذکور در متن.

7.     مغنيه، محمدجواد؛ تفسيرالكاشف‏، تهران‏، دارالكتب الإسلامية، 1424ق، چاپ اول، ذيل آيات مربوطه

8.     ميرزا خسرواني، علي رضا؛ تفسير خسروي‏، تهران، انتشارات اسلاميه‏، 1390ق، چاپ اول، تحقيق محمد باقر بهبودي
قمي مشهدي، محمدبن محمدرضا، تفسير كنز الدقائق وبحرالغرائب، سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد، تهران، 1368ش، چاپ اول.

[1]. آل عمران / 21.

[2]. نساء / 138.

[3]. توبه / 3.

[4]. توبه / 34.

[5]. لقمان / 7.

[6]. جاثیه / 8.

[7]. انشقاق / 22،23،24.

[8]. فرقان / 22.

[9]. المفردات في غريب القرآن، ص 124، ذیل ماده­ی بشر

[10]. قاموس قرآن، ج ‏1، ص 194.

[11]. شعرا/ 195.

[12]. اسراء/ 88.

[13]. مکارم، تفسير نمونه، ج‏26، ص319 و ج‏21، ص237؛ طباطبائی، ترجمه الميزان، ج‏13، ص 65.

[14]. المفردات في غريب القرآن، ص126، این شعر از اشعار معدیکرب می­باشد که راغب، از البصائر، ج 2، ص 201، و خزانة الأدب، ج 9، ص 252، و ديوانه، ص 149، و الممتع، ص 260، و الخصائص، ج 1، ص 368، نقل نموده است.

[15]. تفسير نمونه، ج‏2، ص 481.

[16]. ابراهیم / 30.

[17]. المفردات في غريب القرآن، ص126.

[18]. اسراء / 9.

[19]. تفسير نمونه، ج‏12، ص: 38.

[20]. تفسير نمونه، ج‏4، ص: 169 و لسان العرب، ج‏4، ص 61.