- توضیحات
- نوشته شده توسط manager
- دسته: ـ چرا قرآن از مجازاتهاي دردناک با الفاظ بشارتآميز ياد ميکنند؟
- بازدید: 1979
شبهه
چرا قرآن از مجازاتهاي دردناک با الفاظ بشارتآميز ياد ميکنند؟
توضيح شبهه
مسلماً خبردادن به کسي در مورد شکنجه و مجازات شدنش خبر خوبي نيست ولي قرآن ميگويد خبر شکنجه دردناک خبر خوبي است به عنوان مثال: در سورههاي آلعمران/21؛ انشقاق/24؛ جاثيه/8؛ لقمان/71؛ توبه/ 3 و 34 و نساء/ 138.
پاسخ
خداوند با توجه به نيازهاي بشر و با در نظر گرفتن شرايط زمان و مکان بندگان، به آنها وعدهها و يا وعيدهايي داده است، گاهي با آنها با زبان تشويق سخن گفته و گاهي آنها را از عذاب خود ترسانده است که اثر تربيتي و مثبت اين نوع سخن گفتن، امري ترديدناپذير است، اما در بيش از 7 مورد از الفاظي که براي تشويق و دادن خبرهاي خوشايند است، براي خبرهاي بد، ناخوشايند و وعدههاي عذاب استفاده كرده است، به عنوان مثال در آيات ذيل از واژه «بشارت» براي وعده به عذاب استفادهنموده است.
(إِنَّ الَّذينَ يَكْفُرُونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم)[1]؛ «كساني كه نسبت به آيات خدا كفر ميورزند و پيامبران را بناحق ميكشند، و (نيز) مردمي را كه امر به عدالت ميكنند به قتل ميرسانند، و به كيفر دردناك (الهي) بشارت ده!»
(بَشِّرِالْمُنافِقينَ بِأَنَّ لَهُمْ عَذاباً أَليما)[2]؛ «به منافقان بشارت ده كه مجازات دردناكي در انتظار آنهاست!».
(وَبَشِّرِ الَّذينَ كَفَرُوا بِعَذابٍ أَليمٍ)[3]؛ «و كافران را به مجازات دردناك بشارت ده!».
(الَّذينَ يَكْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلايُنْفِقُونَها في سَبيلِاللَّهِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَليم)[4]؛ «و كساني كه طلا و نقره را گنجينه (و ذخيره و پنهان) ميسازند، و در راه خدا انفاق نميكنند، به مجازات دردناكي بشارت ده!»
(وَإِذا تُتْلي عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّي مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ في أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليم)[5]؛ «و هنگاميكه آيات ما بر او خوانده ميشود مستكبرانه روي برميگرداند گويي آن را نشنيده است گويي اصلاً گوشهايش سنگين است! او را به عذابي دردناك بشارت ده!»
(يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلي عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ)[6]؛ «پيوسته آيات خدا را ميشنود كه بر او تلاوت ميشود، امّا از روي تكبّر اصرار بر مخالفت دارد گويي اصلاً آن را هيچ نشنيده است چنين كسي را به عذابي دردناك بشارت ده!»
(بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا يُكَذِّبُونَ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِما يُوعُونَ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيم)[7]؛ «بلكه كافران پيوسته آيات الهي را انكار ميكنند!و خداوند آنچه را در دل پنهان ميدارند بخوبي ميداند! پس آنها را به عذابي دردناك بشارت ده!»
حال جاي پرسش است که:
با اينکه مسلماً خبر دادن به کسي در مورد شکنجه و مجازات شدن خبر خوبي نيست، چرا قرآن از لفظ «بشارت» که براي خبرهاي مسرّت بخش بکار برده ميشود، براي وعدۀ عذاب به کفار و منافقين واژه استفاده نموده است، در حاليکه ميتوانست مانند (يَوْمَ يَرَوْنَ الْمَلائِكَةَ لابُشْري يَوْمَئِذٍ لِلْمُجْرِمين)[8]؛ «(آنها به آرزوي خود ميرسند،) امّا روزي كه فرشتگان را ميبينند، روز بشارت براي مجرمان نخواهد بود» از واژه «لابُشْري» استفاده نمايد؟ آيا قرآن وعدۀ به عذاب را خبر خوبي ميداند که از اين واژگان استفاده نموده است؟
آيا اين امر با توجه به پويايي زبان عربي، باعث ايراد به دقت قرآن در به کارگيري کلمات مناسب نميگردد؟ بهتر است ابتدا براي روشن شدن اين مسئله به بررسي مفهومي واژه «بشارت»، پرداخته شود.
مفهوم شناسي
بشارت از مادّۀ «بشر» به معني پوست صورت گرفته شده[9] و به خبر مسرّتبخشي كه به وسيلۀ آن، شادي در پوست صورت احساس ميگردد و در خبر اندوه بخش نيز بكار ميرود[10].
يک نکته مهم
در لغت عرب براي هر خصوصيّتي از خصوصيات معني لفظ خاصي است كه ميتوان از آن معني به آن لفظ تعبير نمود، اين دقت در ساخت و کاربرد الفاظ و معاني تا حدي است که خداوند از اين زبان به «عربي مبين»[11] تعبير کرده است، از طرفي نيز قرآن در بالاترين مرحلۀ فصاحت و بلاغت است تا آنجا که تمام جن، انس و فصحاي عالم را به هماوردي طلبيده و ميفرمايد:
(قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الْإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلي أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لايَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهيراً)[12]؛ «بگو: «اگر انسانها و پريان (جن و انس) اتفاق كنند كه همانند اين قرآن را بياورند، همانند آن را نخواهند آورد هرچند يكديگر را (در اين كار) كمك كنند.» لذا نميتوان اين کاربرد واژۀ «بشارت» براي عذاب را از روي نقص و سهو دانست و بدون ترديد داراي علت خاصي ميباشد.
با اين وصف، مفسران در اين زمينه وجوهي را احتمال دادهاند از جمله:
منظور خداوند از اين جابهجايي در به کار بردن الفاظ مسرتبخش به جاي الفاظ دردناک براي، استهزاء، تحقير کفار و منافقين بوده است، در اينصورت اينگونه سخن گفتن از باب استعاره است که معناي سرزنش از آن استشمام ميشود، و به معناي حقيقي بشارت نيست، بلکه نوعي انذار و وعيد به حساب ميآيد، که اثر تهديدي و انذاري آن چندين برابر انذارهاي معمولي است چرا که موجب اندوه و حسرت کفار و از طرفي نيز باعث تقويت روحيۀ مؤمنين و چشم روشني آنان ميگردد[13]. لازم به ذکر است که اين نوع سخن گفتن در زبان عربي، از باب ضربالمثل، نيز رواج داشته است مانند اين قول شاعر: «تحيّة بينهم ضرب وجيع» «خوشآمد گويي بين آنها زدن يکديگر است»[14]، در لغت فارسي نيز اينگونه سخن گفتن استعمال ميشود، مانند اينکه اگر كسي كار بدي را انجام داد در مقام تهديد و استهزاء به او ميگوييم «مزد و پاداش تو را خواهيم داد»![15].
در قرآن نيز موارد ديگري از اينگونه سخن گفتن وجود دارد که استعاره بودن اين نوع سخنگويي را تأييد مينمايد، مانند آيه: (قُلْ تَمَتَّعُوا فَإِنَّ مَصِيرَكُمْ إِلَي النَّار)[16]؛ «بگو: (چند روزي از زندگي دنيا و لذّات آن) بهره گيريد امّا عاقبت كار شما به سوي آتش (دوزخ) است!» که بنابر نظر راغب، واژه «تمتعوا» در اينجا از باب استعاره استعمال شده است[17].
در بعضي از آيات که عاقبت دردناک کفار و منافقين را به عاقبت شيرين و لذتبخش مؤمنان در بهشت، عطف نموده است، ميتواند بشارتي براي مؤمنان باشد بر اينکه دشمنانشان به چنين سرنوشتي گرفتار ميگردند، که اين خبر براي مؤمنين، مسرت بخش بوده و باعث دلگرمي آنها ميشود، چنان چه در اين آيه اينگونه است. (إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهَْدِي لِلَّتي هِي أَقْوَمُ وَيُبَشرُِّ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْرًا كَبِيرًا وَأَنَّ الَّذِينَ لَايُؤْمِنُونَ بِالاَْخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَابًا أَلِيمًا)[18]؛ «اين قرآن به راهيكه استوارترين راههاست، هدايت ميكند و به مؤمناني كه اعمال صالح انجام ميدهند، بشارت ميدهد كه براي آنها پاداش بزرگي است و اينكه آنها كه به قيامت ايمان نميآورند، عذاب دردناكي براي آنان آماده ساختهايم.» که مفسران بر اين عقيدهاند که جملۀ «وَأَنَّ الَّذِينَ..» بر جملۀ اول که مشتمل بر بشارت است عطف شده است و اين ادامۀ بشارت به مؤمنين بر عاقبت بد دشمنان اسلام ميباشد[19].
همچنين مفسران و تأکيد نمودهاند اهل لغت كلمه بشارت در اصل از «بشر» به معني صورت گرفته شده، داراي معني وسيعي است که نه تنها بر خبرهاي مسرتبخش دلالت دارد بلکه شامل هرگونه خبري كه در صورت انسان اثر بگذارد و آن را مسرور يا غمآلود كند، نيز استفاده ميشود، که در اين صورت، اگرچه لفظ بشارت در اخبار خوشايند استعمال بيشتري دارد اما استعمال آن براي وعده به عذاب از باب استعاره و مجاز نيست بلکه بر اساس قواعد عرب به کار رفته است و اثر آن نيز در مخاطب بيشتر است[20].
جمعبندي و نتيجهگيري
واژۀ «بشارت» از مادۀ «بشر» به خبر مسرت بخشي که روي پوست صورت اثر بگذارد گفته ميشود و براي اخبار اندوهناک نيز استعمال شده است. مفسران در مورد استعمال لفظ بشارت در مورد اخبار بد و دردناک سه احتمال دادهاند:
اول) خداوند با اينگونه سخن گفتن، قصد تحقير، سرزنش و استهزای کفار و منافقين را داشته است و اين استعمال، نوعي مجاز است.
دوم) اين نوع استعمال براي بشارت به مؤمنين در مورد عاقبت بد دشمنانشان است.
سوم) با توجه به لغت عرب، اين واژه داراي معناي وسيعي است و در مورد اخبار بد نيز استعمال ميگردد.
اگرچه از بين اين احتمالات، احتمال سوم، دقيقتر به نظر ميرسد اما احتمالات ديگر نيز نفي نميگردند. لذا استعمال الفاظ بشارت در مورد اخبار بد، به معناي خوشايند بودن عذاب و اخبار به آن، نيست.
منابع جهت مطالعه بيشتر
1. طالقاني، سيد محمود؛ پرتوي از قرآن، تهران، شركت سهامي انتشار، 1362ش، چاپ چهارم، ج5، ص 62.
2. كاشاني، ملا فتحالله؛ تفسير منهج الصادقين في الزام المخالفين، تهران، كتابفروشي محمد حسن علمي، 1336ش، ج2، ص 192
3. طيب، سيد عبدالحسين؛ أطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم،، 1378 ش.
4. فخرالدين رازي، ابوعبدالله محمد بن عمر؛ مفاتيح الغيب، دار احياء التراث العربي، بيروت، سوم، 1420 ق
5. مصطفوي، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآنالكريم، تهران،بنگاه ترجمه ونشر کتاب، 1360 ش، ذيل مادهي بشر
6. طوسي، محمد بن حسن؛ التبيان في تفسير القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربي، با مقدمه شيخ آغابزرگ تهراني و تحقيق احمد قصيرعاملي، ذيل آيات مذکور در متن.
7. مغنيه، محمدجواد؛ تفسيرالكاشف، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1424ق، چاپ اول، ذيل آيات مربوطه
8. ميرزا خسرواني، علي رضا؛ تفسير خسروي، تهران، انتشارات اسلاميه، 1390ق، چاپ اول، تحقيق محمد باقر بهبودي
قمي مشهدي، محمدبن محمدرضا، تفسير كنز الدقائق وبحرالغرائب، سازمان چاپ و انتشار وزارت ارشاد، تهران، 1368ش، چاپ اول.
[1]. آل عمران / 21.
[2]. نساء / 138.
[3]. توبه / 3.
[4]. توبه / 34.
[5]. لقمان / 7.
[6]. جاثیه / 8.
[7]. انشقاق / 22،23،24.
[8]. فرقان / 22.
[9]. المفردات في غريب القرآن، ص 124، ذیل مادهی بشر
[10]. قاموس قرآن، ج 1، ص 194.
[11]. شعرا/ 195.
[12]. اسراء/ 88.
[13]. مکارم، تفسير نمونه، ج26، ص319 و ج21، ص237؛ طباطبائی، ترجمه الميزان، ج13، ص 65.
[14]. المفردات في غريب القرآن، ص126، این شعر از اشعار معدیکرب میباشد که راغب، از البصائر، ج 2، ص 201، و خزانة الأدب، ج 9، ص 252، و ديوانه، ص 149، و الممتع، ص 260، و الخصائص، ج 1، ص 368، نقل نموده است.
[15]. تفسير نمونه، ج2، ص 481.
[16]. ابراهیم / 30.
[17]. المفردات في غريب القرآن، ص126.
[18]. اسراء / 9.
[19]. تفسير نمونه، ج12، ص: 38.
[20]. تفسير نمونه، ج4، ص: 169 و لسان العرب، ج4، ص 61.