1ـ تفسیر آیه 34 سوره نساء چیست؟

قرآن كريم در آيه‏ سى و چهارم سوره‏ نساء به مديريت مردان در خانواده و به زنان نيكو و نیز نافرمان‏بردار اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد:

Pالرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى‏ النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى‏ بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللّهُ وَاللَّاتِيْ تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلاَ تَبْغَوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلاً إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلِيّاً كَبِيراًO[1]؛ «مردان، [مايه‏ى‏] پايدارى زنان‏اند؛ به خاطر آن‏كه خدا برخى از آنان را بر برخى [ديگر] برترى داد، و به خاطر آنچه از اموالشان (در مورد زنان) هزينه مى‏كنند. و زنانِ شايسته فرمان‏بردارانى فروتن‏اند، كه به پاس آنچه خدا [براى آنان‏] حفظ كرده، در غياب (همسر خود، اسرار و حقوق او را) نگهبان‏اند. و زنانى را كه از نافرمانى‏شان مى‏ترسيد، پس پندشان دهيد؛ و (اگر مؤثر واقع نشد،) در خوابگاه‏ها از ايشان دورى گزينيد؛ و (اگر هيچ راهى نبود، به آهستگى و به قصد تأديب) آنان را بزنيد. و اگر از شما اطاعت كردند، پس هيچ راهى بر (اى تعدّى به) آنان نجوييد؛ كه خدا بلند مرتبه‏ بزرگ است».

نكته‏ها و اشاره‏ها

1. خانواده يك واحد كوچك اجتماعى است و از اين رو بايد سرپرست و مدير واحدى داشته باشد، تا رهبرى آن را به عهده گيرد. قرآن اشاره مى‏كند كه مقام سرپرستى و مديريت خانواده با مرد است.[2] (البته مقصود آن نيست كه مرد حقّ استبداد و اجحاف دارد، بلكه مقصود رهبرى واحد منظم با توجه به مسئوليت‏ها و مشورت‏هاست).

2. اگر زن و مرد هر دو مدير باشند، هرج و مرج مى‏شود؛ يكى از اين دو بايد مديريت داشته باشند. مديريت داخلى خانواده با زنان است و مديريت خارجى خانواده با مردان؛ چرا كه هر كدام از آن‌ها با حوزه‏ وظايف خود آشناترند.

مردان نمى‏توانند وظايف سنگين اداره‏ داخلى خانه را به عهده گيرند؛ زيرا عاطفه، احساسات، سليقه و حوصله‏ خاصى مى‏طلبد كه فقط در زنان موجود است. زنان نيز نمى‏توانند وظايف مديريت و سرپرستى خانواده را از نظر مالى و روابط خارجى به عهده بگيرند؛ زيرا لازمه‏ اين كار، نيروى جسمى زياد و كار طاقت‏فرسا و شناخت حيله‏هاى اجتماعى است، كه فقط در مردان موجود است.

3. برخى زنان استثنا هستند و بر شوهران خود برترى دارند و مى‏توانند وظايف سنگينى را به عهده بگيرند، همان طور كه در مردان نيز موارد استثنا وجود دارد، اما در وضع قانون نوع افراد مدّنظر قرار مى‏گيرند نه تك تك افراد.

پس، از آيه‏ فوق استفاده مى‏شود كه هر مردى بر هر زنى مقدم نيست، بلكه در مجموع برخى بر برخى ديگر فضيلت دارند. آرى؛ برخى زنان جهان، مثل فاطمه3، مريم و زينب8، بر بسيارى از مردان و زنان جهان برترى دارند.

4. سپردن مديريت خانواده به مرد، مطلبى ارزشى نيست، بلكه وظيفه‏اى پرمسئوليت است؛ يعنى آيه فوق خبر از اين واقعيت مى‏دهد[3] كه مردان، قِوام و تكيه‌گاه و سرپرست خانواده هستند.[4] پس اين مطلب دليل برترى جنس مرد بر زن نيست، برترى افراد بر هم‏ديگر در گرو ايمان، علم، تقوا و جهاد است. پس، همانطور كه ممكن است شخصيت معنوى و علمى يك معاون از رئيس خودش بالاتر باشد، ممكن است شخصيت انسانى و معنوى و علمى زنى از شوهرش بالاتر باشد.

5. آيه‏ فوق اشاره به حقوقى دارد كه خدا براى زنان در نظر گرفته است؛[5] يعنى انجام مسئوليت‏ها و وظايف زن متقابل است و در برابر آن از حقوقى الهى برخوردار است.

6. تربيت زنان سركش[6] مراحلى دارد؛ نخست موعظه، سپس قهر و در آخر تنبيه بدنى؛ و تا وقتى مى‏توان به مراحل پايين‏تر اكتفا كرد، نبايد از مراحل بالاتر استفاده كرد. البته تنبيه فقط براى انجام وظيفه است، نه كينه و انتقام؛ از اين رو در آيه بيان شده كه هرگاه زن آگاه شد و دست از سركشى برداشت، تعدّى بر او جايز نيست.

7. در تمام قوانين جهان، هنگامى كه راه‏هاى مسالمت‏آميز براى وادار كردن افراد به انجام وظيفه مؤثر واقع نمى‏شود، به تنبيه متوسل مى‏شوند كه گاهى به مجازات‏هاى شديد مى‏انجامد، اما اسلام در مورد زنان سفارش كرده كه بايد تنبيه بدنى آنان ملايم و خفيف باشد، به طورى كه موجب شكستگى، جراحت و باعث كبودى بدن او نگردد. [7] در برخى احاديث از امام باقر عليه السلام حكايت شده: «با چوب مسواك بزنيد».[8]

8. برخى مفسران صاحب نظر معاصر برآن‏اند كه آيه‏ى فوق نوعى نسخ تدريجى است؛ يعنى اسلام براى مبارزه با عادات مردم جاهليت در مورد زدن شديد زنان و ستم به آنان، از سياست گام به گام استفاده كرده است و در گام اول و به صورت مقدماتى به آنان مى‏فرمايد كه در هنگام سركشى زن او را به آهستگى با چوب مسواك بزن، تا در گام‏هاى بعدى اين عادت زشت را از مردم بزدايد و آنان را به راه صحيح هدايت كند. همان‌طور كه با همين روش، برده‏دارى را از جامعه‏ى اسلامى زدود.[9]

9. همان‏طور كه در آيه تنبيه بدنى زنان در هنگام نا فرمانى و طغيان مطرح شده است، در مورد مردان نيز چنين است؛ يعنى اگر مردى از وظايف خود تخلّف كرد، تنبيه مى‏گردد و حتى مجازات بدنى مى‏شود، ولى چون اين كار غالباً از عهده‏ زنان خارج است، حاكم شرع موظف است كه مردان متخلّف را از راه‏هاى گوناگون، از جمله تعزير (مجازات بدنى) به وظايف خود وادارد.[10]

10. در اين آيه به دو دسته از زنان اشاره شده است: اوّل زنان سركش و دوم زنان شايسته كه سه ويژگى دارند: الف) صالح هستند؛ ب) فروتن و فرمان‏بردارند؛ ج) رازدار و حافظ اموال، آبرو و ناموس شوهر در غياب او هستند.

آرى؛ روش تربيتى قرآن آن است كه سرنوشت نيكان و بدان را در برابر هم به تصوير مى‏كشد تا مردم با مطالعه‏ى سرنوشت آنان راه صحيح را انتخاب كنند.

آموزه‏ها و پيام‏ها

1. مديريت خانواده با مردان است (هر چند زنان نيز جايگاه و حقوق شايسته‏اى دارند).

2. بانوان، زنان شايسته و سركش را بشناسند (و راه خود را انتخاب كنند).

3. بانوان بايد زنانى شايسته، فروتن، فرمان بردار و رازدار شوهر باشند.

4. زنان شايسته را مرحله به مرحله تربيت كنيد.
5. هيچ مردى حق تعدّى به زنان شايسته و فرمان‏بردار را ندارد.

[1]. نساء/34.

[2]. واژه‏ى« قوّام» در اصل به معناى ايستادن است. اين واژه صيغه‏ مبالغه است و درمورد افراد به معناى تدبير و سرپرستى و در مورد چيزها به معناى محافظت آن‌هاست.

[3]. به اصطلاح، جمله‏ى آيه‏ فوق، خبرى است نه انشايى يا ارزشى.

[4]. ر.ك: المفردات في غريب القرآن و التحقيق، ماده‏ى «قوم».

[5]. جمله‏ «بما حفظه اللَّه».

[6]. «نُشُوز» در اصل به معناى زمين مرتفع و بلند است، و در اين آيه كنايه از زنان سركش ‏و طغيان‏گر است كه در سه مرحله با آنان برخورد مى‏شود.

[7]. التبيان، ج 3، ص 191؛ تفسير نمونه، ج 3، ص 373؛ جامع البيان، ج 5، ص 44 والدّر المنثور، ج 2، ص 3ـ522.

[8]. تفسير صافى، ج 1، ص 449.

[9]. شبهات و ردود، ص 149ـ151.

[10]. تفسير نمونه، ج 3، ص 374 و تفسير صافى، همان.