3ـ وضعیت زنان قبل از اسلام چگونه بوده است؟

وضعیت زنان قبل از اسلام در سه حوزه قابل بررسی و توجه است.
الف) در عرب‌های جاهلی جزیرة العرب

آن‌چه از گزارشات تاریخی، شأن نزول آیات و ... بر می‌آید آن است که زنان در دوران جاهلیت عرب وضعیت اسف‌باری داشتند که به برخی آن‌ها اشاره می‌شود.

1ـ برخی اعراب دختران خود را از ترس اسارت یا فقر زنده به گور می‌کردند که قرآن با این پدیده شوم مبارزه کرد.

Pوَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ * بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْO[1]؛ «و هنگامى كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود: *‌ به كدامين پيامد (گناه) كشته شد؟!».

2ـ برخی از اعراب همسر پدر خود را به ارث می‌بردند که قرآن این کار را ممنوع کرد.

Pوَلاَ تَنْكِحُوا مَا نَكَحَ آبَاؤُكُمْ مِنَ النِّسَاءِ إِلَّا مَا قَدْ سَلَفَ إِنَّهُ كَانَ فَاحِشَةً وَمَقْتاً وَسَاءَ سَبِيلاًO[2]؛ «و زنانى را كه پدرانتان به ازدواج (خود) در آورده‏اند، به همسرى نگيريد؛ مگر آنچه به تحقيق در گذشته انجام شده است؛ [چرا] كه آن، زشتكارى و كينه (ساز) و بد راهى است».

3ـ با زنان هم‌چون حیوان برخورد می‌شد و حقوقی برای آنان قایل نبودند و گاهی آنان را به شدّت می‌زدند تا شکنجه روحی شوند. که در قرآن به برخی از عادات زشت آنان اشاره شده است. از جمله:

ـ ازدواج‌هاي غير صحيح مثل نکاح بدل، مقت، خدن؛

Pلَا يَحِلُّ لَكَ النِّسَاءُ مِن بَعْدُ وَلا أَن تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْوَاجٍ وَلَوْ أَعْجَبَكَ حُسْنُهُنَّ إِلَّا مَا مَلَكَتْ يَمِينُكَ وَكَانَ اللَّهُ عَلَى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ رَقِيباًO[3]؛ «بعد از (اين همسران، ازدواج با) زنان و اين‏كه همسران (ديگرى) جاى‏گزين آنان كنى، بر تو حلال نيست؛ هر چند نيكويى آنان تو را به شگفت آورد، مگر آنچه (از كنيزان) مالك شده‏اى؛ و خدا نگهبان هر چيزى است».

 Pوَمَن لَم يَسْتَطِعْ مِنكُمْ طَوْلاً أَن يَنكِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَا مَلَكَتْ أَيْمَانِكُم مِن فَتَيَاتِكُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِايِمَانِكُمْ بَعْضُكُم مِن بَعْضٍ فَانكِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَيْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَيْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَيْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَى الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذلِكَ لِمَنْ خَشِيَ الْعَنَتَ مِنكُمْ وَأَن تَصْبِرُوا خَيْرٌ لَكُمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌO[4]؛ «و هر كس از شما كه از نظر مالى توانايى ندارد كه با زنان پاكدامنِ [آزادِ] مؤمن ازدواج كند، پس از دختران جوان سال مؤمنتان كه مالك شده‏ايد، (به ازدواج خويش در آورد.) ـ و خدا به ايمان شما آگاه‏تر است ـ برخى از شما از برخى [ديگر]يد، پس آنان را با رخصت خانواده‏شان به همسرى در آوريد و مَهرشان را به طور پسنديده (طبق عرف، به خود) ايشان بدهيد؛ (به شرط آن‏كه) پاك‏دامنانِ غير زشتكار (= غير زناكار) باشند و دوستان پنهانى نگيرند. و هنگامى كه شوهردار شدند، پس اگر مرتكب [كار] زشت (زنا) شدند، پس بر آنان نيمى از عذاب (و مجازاتى) است كه بر زنان پاك‏دامن (آزاد) است. اين (ازدواج با كنيزان)، براى كسى از شماست كه از به زحمت افتادن (و گناه كردن خويش) هراسناك باشد، و[لى‏] شكيبايى كردن براى شما بهتر است؛ و خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است».

ـ طلاق‌هاي غير صحيح مثل ايلاء و ظهار؛

Pالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِنكُم مِن نِسَائِهِم مَا هُنَّ أُمَّهَاتِهِمْ إِنْ أُمَّهَاتُهُمْ إِلَّا اللّائِي وَلَدْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَيَقُولُونَ مُنكَراً مِنَ الْقَوْلِ وَزُوراً وَإِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ وَالَّذِينَ يُظَاهِرُونَ مِن نِسَائِهِمْ ثُمَّ يَعُودُونَ لِمَا قَالُوا فَتَحْرِيرُ رَقَبَةٍ مِن قَبْلِ أَن يَتَمَاسَّا ذلِكُمْ تُوعَظُونَ بِهِ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌO[5]؛ «كسانى از شما كه زنانشان را ظهار مى‏كنند (و مادر خود مى‏خوانند)، آنان مادرانشان نيستند؛ مادرانشان جز كسانى كه آنان را زاييده‏اند نيستند و قطعاً، آنان سخن ناپسند و باطل مى‏گويند؛ ومسلماً، خدا بخشاينده [و] بسيار آمرزنده است * و كسانى كه زنانشان را ظِهار مى‏كنند (و مادر خود مى‏خوانند)، سپس از آنچه گفته‏اند بازمى‏گردند، پس پيش از آن‏كه با هم‏ديگر تماس گيرند، آزاد كردن بنده‏اى (بر آنان واجب است). آن (چيزى است كه شما) بدان پند داده مى‏شويد؛ و خدا به آنچه انجام مى‏دهيد آگاه است».

Pلِلَّذِينَ يُؤْلُونَ مِن نِسَائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَةِ أَشْهُرٍ فَإِن فَاءُو فَإِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌO[6]؛ «براى كسانى كه [سوگند ياد مى‏كنند تا] نسبت به زنانشان كوتاهى كنند، چهار ماه انتظار [و مهلت‏] است؛ و اگر باز گردند، پس (چيزى بر آنها نيست چرا)، كه خدا بسيار آمرزنده‏ى مهرورز است».

ـ انحرافات جنسي؛

Pالزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلاَ تَأْخُذْكُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِي دِينِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلْيَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِنَ الْمُؤْمِنِينَO[7]؛ «زن زناكار و مرد زناكار، هر يك از آن دو را صد ضربه تازيانه بزنيد؛ و اگر به خدا و روزِ بازپسين ايمان داريد، نسبت به آن دو، در (كار) دين خدا هيچ دل‏سوزى شما را گرفتار نكند؛ و بايد دسته‏اى از مؤمنان مجازات آن دو را مشاهده كنند».

ـ نفی حقوق زنان و دخترکشي؛

Pوَإِذَا الْمَوْءُودَةُ سُئِلَتْ بِأَيِّ ذَنبٍ قُتِلَتْO[8]؛ «و هنگامى كه از دختر زنده به گور شده پرسيده شود: * «به كدامين پيامد (گناه) كشته شد؟!».
ب) در میان ایرانیان

1ـ آميزش با زنان نامحدود

در تاريخ اجتماعي ايران از انقراض ساسانيان تا انقراض امويان مي‌نويسد: شمار زناني كه مردي مي‌توانست بگيرد نامحدود بود و گاهي در اسناد يوناني ديده شده است كه مردي چند صد زن در خانه داشته است.

2ـ آميزش با همسر ديگران

در زمان ژوستي نين چند نفر از فلاسفه رومي كه مورد اذيت و آزار مسيحيان قرار گرفته و نمي‌خواستند مذهب مسيح را قبول كنند روم را ترك گفته و به ديار خسروپرويز پادشاه ايران پناه مي‌آوردند و در آن‌جا چيزي كه موجب حيرت آن‌ها شد اين بود كه نه تنها تعداد زوجات مرسوم بود بلكه مردها با زن‌هاي ديگران آميزش مي‌كردند.[9]
ج) در میان رومیان

هر چند روميان قوانين و حقوق پيشرفت به زيادي داشته‌اند اما عقيده آن‌ها درباره زنان اين بوده است كه او را به علت دارا نبودن روح انساني براي حشر در روز قيامت لايق نمي‌دانسته‌اند در نظر روميان زن مظهر شيطان و اواع ارواح موذيه بود. از اين جهت در خنديدن و سخن گفتن از او جلوگيري مي‌كردند و اكثراً دهان او را جز در موارد خوردن مي‌بستند در روم زنان هميشه تحت كفالت بودند و احتياج به قيم داشتند و پس از مرگ مانند اشياء به ارث برده مي‌شدند.[10]

[1]. تکویر/8 و 9.

[2]. نساء/22.

[3]. احزاب/52.

[4]. نساء/25.

[5]. مجادله/2 و 3.

[6]. بقره/226.

[7]. نور/2.

[8]. تکویر/8.

[9]. نظام حقوق زن، شهيد مطهري، 373 ـ 374.

[10]. نگاهي به جايگاه زن در اسلام، صادقي، ص 32.