11ـ چرا تعدد زوجات برای مردان ممکن است اما برای زنان تعدد زوج ممکن نیست؟ و آیا تعدد زوجات مردان تبعیض نسبت به زنان نیست؟ و آیا تعدد زوجات مردان تبعیض نسبت به زنان نیست؟

پاسخ: مسأله تعدد زوجات در دو آیه 3 و 129 سوره نساء مطرح شده است. مناسب است نخست به تفسیر این دو آیه توجه کنیم.

Pوَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا تُقْسِطُوا فِي الْيَتَامَى‏ فَانْكِحُوا مَا طَابَ لَكُم مِنَ النِّسَاءِ مَثْنَى‏ وَثُلاَثَ وَرُبَاعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تَعْدِلُوا فَوَاحِدَةً أَوْ مَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ ذلِكَ أَدْنَى‏ أَلَّا تَعُولُواO[1]؛ «و اگر مى‏ترسيد كه دادگرى را در (مورد ازدواج دختران) يتيم رعايت نكنيد، پس آنچه از زنان، دل‏خواهتان است، دو دو و (يا) سه سه و (يا) چهار چهار، به زنى بگيريد؛ و اگر مى‏ترسيد عدالت را رعايت نكنيد، پس (به) يك (همسر)، يا آنچه (از كنيزان) مالك شده‏ايد، (اكتفا كنيد.) اين [كار] به (عيال‏وار نشدن و ستم نكردن و) منحرف نشدن نزديك‏تر است».

نكته‏ها و اشاره‏ها

1. مردان مى‏توانند دو يا سه يا چهار نفر را به همسرى انتخاب كنند و بى‏ترديد، حداكثر تعدد زوجات چهار نفر است[2] و اين آيه دليلى بر جواز تعدّد زوجات در اسلام با شرايط خاص است كه يكى از آن شرايط رعايت كامل عدالت بين همسران است كه شرط سختى است؛ و برخى مفسران محقق نيز تعدد زوجات را مخصوص حالت ضرورت، مثل زمان جنگ مى‏دانند.[3]

2. براى ترك ازدواج با يتيمان و تعدّد زوجات، لازم نيست كه يقين به بى‏عدالتى داشته باشيم، بلكه احتمال و ترس از بى‏عدالتى هم كافى است؛ از اين رو بسيارى از مردان نمى‏توانند با يتيمان ازدواج كنند، يا همسران متعدّد انتخاب نمايند.

3. مقصود از عدالت در اين‏جا رعايت حقوق همسردارى و رفاه آنان در وسايل زندگى است، وگرنه عدالت و تساوى در محبت قلبى، از اراده و اختيار انسان خارج است؛[4] البته نبايد اين تفاوت محبت قلبى نسبت به همسران، تأثيرى در جنبه‏هاى عملى زندگى با آنان بگذارد.

4. در مورد جواز تعدد زوجات در اسلام[5] يادآورى چند نكته لازم است.

الف) قبل از اسلام در جوامع بشرى تعدّد زوجات به صورت نامحدود و تشكيل حرم سراها وجود داشت و اسلام آن را محدود كرد و شرايط سختى براى آن قرار داد.

ب) تعدد زوجات يكى از ضرورت‏هاى زندگى بشر است؛ زيرا: اولًا، مردان بيش‏تر در معرض حوادث قرار مى‏گيرند و زنان بى‏سرپرست در جامعه باقى مى‏گذارند. ثانياً، كميت و كيفيت غريزه‏ جنسى در مردان بيش‏تر است و طول عمر جنسى زنان كم‏تر است. ثالثاً، زنان در برخى ايام به خاطر عادت ماهيانه و دوران حمل، ممنوعيت جنسى دارند. رابعاً، زنان بيوه معمولاً به عنوان همسر اول مورد توجه واقع نمى‏شوند.

با توجه به مسائل فوق و ضرورت زندگى سالم انسانى، يكى از سه راه، پيش روى بشريت است.

الف) همه‏ مردان فقط يك همسر داشته باشند و زنان باقى مانده تا آخر عمر بدون همسر بمانند و نيازهاى فطرى و غريزى خود را سركوب كنند. روشن است كه اين يك راه حل غيرانسانى و غير عملى است.

ب) همه‏ مردان فقط يك همسر قانونى داشته باشند ولى راه روابط نامشروع با زنان بى‏همسر باز باشد. روشن است كه اين راه حل منتهى به گسترش فحشا در جامعه مى‏شود و آينده‏ اين گونه زنان نيز پاى‏مال هوس‏ها مى‏گردد.

ج) مردانى كه از صلاحيت جسمى و مالى و اخلاقى برخوردارند و مى‏توانند عدالت را بين زنانشان رعايت كنند، بيش از يك همسر انتخاب كنند. اين همان راه معقولى است كه اسلام پذيرفته است.[6]

Pوَلَن تَسْتَطِيعُوا أَن تَعْدِلُوا بَيْنَ النِّسَاءِ وَلَوْ حَرَصْتُمْ فَلاَ تَمِيلُوا كُلَّ الْمَيْلِ فَتَذَرُوهَا كَالْمُعَلَّقَةِ وَإِن تُصْلِحُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ كَانَ غَفُوراً رَحِيماًO[7]؛ «و نمى‏توانيد (از نظر محبت قلبى) در ميان زنان عدالت برقرار كنيد، و اگر چه (بر عدالت) حريص باشيد؛ پس با تمام ميل (به يك طرف) مايل نشويد، تا آن (ديگرى) را مثل زن بى‏شوهر رها كنيد؛ و اگر اصلاح (و سازش) كنيد و خود نگه‏دار باشيد، پس يقيناً خدا بسيار آمرزنده مهروز است».

نكته‏ها و اشاره‏ها

1. قرآن كريم در آيه‏ سوم سوره‏ نساء مى‏فرمايد: «اگر نمى‏توانيد عدالت را بين همسران خويش رعايت كنيد، يك همسر بيش‏تر اختيار نكنيد»؛ از اين‌رو برخى از مسلمانان بسيار كوشش مى‏كردند تا عدالت را رعايت كنند. آيه‏ى با تعبير «اگر چه (برعدالت) حريص باشيد.»، به اين كوشش‏ها اشاره مى‏كند و يادآور مى‏شود كه شما هرگز نمى‏توانيد عدالت قلبى واقعى بين همسرانتان برقرار سازيد.

2. آيه‏ سوم سوره‏ نساء به عدالت بين همسران دستور داد كه مقصود از آن عدالت در هزينه زندگى و رعايت حقوق همسران و طرز رفتار با آنهاست و اين امرى ممكن است؛ اما مقصود از عدم توانايى رعايت عدالت (در آيه‏ 129)، عدالت در تمايلات قلبى و محبت، يا رعايت عدالت در تمام امور و از جميع جهات است كه به صورت عادى غيرممكن است. پس منافاتى بين مطلب آيه‏ سوم، و 129 سوره‏ نساء وجود ندارد و اين مطلبى است كه در برخى از روايات نيز آمده است.[8]

3. محبت قلبى عوامل مختلفى دارد و عملًا از اختيار انسان بيرون است؛ پس به صورت عادى ممكن نيست كه انسان بتواند تساوى در محبت و عدالت قلبى خويش نسبت به همه‏ى افراد بر قرار سازد.

4. عدالت در محبت قلبى بين همسران ممكن نيست، اما عدالت در رفتار ممكن است و در روايات اسلامى به نمونه‏هايى از آن‌ها در زندگى اهل بيت: اشاره شده است.

درباره‏ پيامبر اسلام9 حكايت شده كه براى رعايت عدالت، به خانه همه‏ همسران خود مى‏رفت و حتى هنگام بيمارى در خانه يكى از آنان توقف نمى‏كرد.[9]

5. برخى از مفسران از این آيه‏ استفاده كرده‏اند كه جايز نيست كه شوهر، يكى از همسران، خود را بلاتكليف بگذارد.[10]

نکات

الف) در احادیث از اهل بیت: در مورد تعدد زوجات مردان و ممنوعیت تعدد ازدواج زنان پرسش شد و پاسخ‌های جالبی ارائه فرمودند.

محمد بن سنان نقل می‌کند که امام رضا7 در جواب مسائلی در مورد
علت جواز ازدواج مرد با چهار زن و عدم جواز ازدواج زن با بیش‌تر از یک مرد نوشتند: این مطلب به خاطر آن است که فرزند منسوب به مرد است و اگر زن
دو شوهر یا بیش‌تر داشته باشد شناخته نمی‌شود که فرزند برای کیست چون
مردان در ازدواج با او مشترک هستند و این موجب فساد در نسبت‌ها و ارث و شناخت افراد می‌شود.[11] و نیز ذیل همان حدیث از محمد بن سنان نقل شده که علت جواز چهار همسر برای مرد آن است که زن‌ها بیش‌تر از مردها هستند.[12]

ب) خانواده مطلوب قرآنی یک زن و یک شوهر است و تعدد زوجات استثناء است برای شرایط ضروری (مثل جنگ و نیاز جنسی و ...)

ج) حکمت‌های دیگر منع ازدواج زنان با چند شوهر

1ـ غیرت مردان مانع این مطلب است.

2ـ بدن زن توان ارتباط با چند مرد را نمی‌دهد.

3ـ از نظر روحی و عاطفی زن در ارتباط با چند مرد مشکل دارد و وابستگی به یک مرد را می‌خواهد.

4ـ سردمزاجی در زنان بیش‌تر است.

5 ـ زنان عمر بیش‌تری می‌کنند چون به سلامتی خود اهمیت می‌دهند و مقاوم‌تر در برابر بیماری هستند.

6 ـ اختلاف مردها در این مورد مشکلاتی را به وجود می‌آورد.

7ـ محبت خانوادگی کم می‌شود و خانواده از هم می‌پاشد.

8 ـ کم‌محبتی و سردرگمی بچه‌ها و ابهام سرنوشت آنها در خانواده چند مردی.

9ـ گردش ثروت کم می‌شود چون یک زن از چهار نفر ارث می‌برد.

د) اشکالات

1ـ طبق آمار در ایران مردان 50% هستند و زنان حدود 49% و هم‌چنین در چین

2ـ با آزمایش DNA می‌توان نسبت فرزند به پدر را مشخص کرد و مسأله ارث نیز حل می‌شود.

3ـ در جایی که زن عقیم شود دیگر در ازدواج با چند شوهر اختلاط نسب پیش نمی‌آید.

پاسخ‌: 1ـ جامعه ایران و چین پسر دوست هستند و این عامل عارضی است؛ در همان حال زنان بی‌سرپرست در جوامع بیش‌تر از مردان هستند.

2ـ آزمایش در همه زمان‌ها و مکان‌ها ممکن نیست و احتمال خطا دارد.

3ـ قانون برای غالب افراد است و عقیم‌ها در جامعه کم هستند.

[1]. نساء/3.

[2]. واژه «مَثنى‏» به معناى «دوتا، دوتا» و «ثَلاث» به معناى «سه‏تا، سه‏تا» و «رُباع» به‏معناى «چهارتا، چهارتا» است و «واو» در آيه به معناى «يا» است، وگرنه آيه دلالت بر جواز ازدواج با 9 همسر در تعدّد زوجات مى‏كرد، كه صحيح نيست (همان، ص 254).

[3]. اساساً اين آيه و آيات قبل و شبيه آن درباره پيامدهاى جنگ آمده است كه يتيمان و زنان بى‏سرپرست زياد مى‏شدند و وضع جامعه آشفته مى‏گرديد و مسلمانان نيز موظف بودند به اموال يتيمان رسيدگى كنند، ولى از آن‏جا كه اجحاف در حق يتيمان موجب بدبختى بود، از تصرف در اموال آنان صرف نظر مى‏كردند و از اين‌رو اوضاع وخيم‏تر مى‏شد، و براى رفع مشكلات جامعه اجازه داده شد كه مردان بتوانند همسران متعدد اختيار كنند و در اموال كودكان آنان (بر اساس مصلحتشان) تصرف كنند؛ پس اجازه‏ تعدّد زوجات مخصوص زمان جنگ و براى حالت اضطرارى است، نه اجازه‏ مطلق. (م)

[4]. ر. ك: ‏ نساء/ 129.

[5]. در مورد نظر اسلام نسبت به كنيزان و بردگان، ذيل آيات بعدى مطالبى بيان خواهيم كرد.

[6]. البته ممكن است برخى افراد در جوامع بشرى با سوء استفاده از اين قانون صحيح حرم سرا به پا كنند، ولى اين اشكال در مقام اجرا و از سوء استفاده‏ افراد است كه نبايد اعمال آنان را به حساب اسلام گذاشت؛ پس عيبى در اصل قانون صحيح و معقول كه به نفع اكثريت بشر است وجود ندارد (ر. ك: تفسير نمونه، ج 3، ص 260).

ممكن است پرسش شود كه چرا در اسلام اجازه‏ى تعدد همسر به زنان داده نشده است، در پاسخ بايد گفت كه اولًا ميل جنسى (بر خلاف آنچه بين عوام معروف است) در مردان بيش از زنان است و يكى از بيمارى‏هاى جنسى شايع زنان همان سردمزاجى است؛ و ثانياً، تعدد همسر در مورد زنان مشكلات حقوقى ايجاد مى‏كند، مثل مجهول بودن نسب فرزند؛ از اين‌رو تعدد همسر براى زنان منطقى نيست.

[7]. نساء/129.

[8]. تفسير برهان، ج 1، ص 420 و تفسير صافى، ج 1، ص 507.

[9]. وسائل الشيعه، ج 21، ص 343؛ تفسير تبيان، ج 3، ص 350 و تفسير صافى، ج 1، ص 508. در مورد امام على7 حكايت شده كه اگر روزى متعلق به يكى از دو همسرش بود، حتى وضوى خود را در خانه‏ى ديگرى نمى‏گرفت.

[10]. تفسير نور، ج 2، ص 462.

[11]. علل الشرایع، ج 2، ص 313.

[12]. همان.