14ـ آیا کسانی که به زنان تهمت ناپاکی می‌زنند بخشیده می‌شوند؟

توضيح: در آيه Pإِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌO[1]؛ «مگر كسانى كه پس از آن توبه كنند و اصلاح نمايند؛ پس (توبه‏ى آنان پذيرفته مى‏شود؛ چرا) كه خدا بسيار آمرزنده (و) مهرورز است»، خداوند متعال نسبت به کساني که زنان پاک‌دامن را مورد تهمت قرار مي‌دهند وعده بخشش داده و حال آن‌که در [نور/ 23] Pإِنَّ الَّذِينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلاَتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظيمٌO[2]؛ «در حقيقت، كسانى كه زنان پاك دامنِ غافلِ مؤمن را (به زنا) نسبت مى‏دهند، در دنيا و آخرت (از رحمت) دور شده‏اند و عذاب بزرگى براى آنان است» خداوند متعال وعده عذاب داده است. چگونه خداوند متعال از جهتي وعده عذاب داده است و از طرفي وعيد بخشش داده است؟

مقدمه

یکی از گناهان کبیره که در شرع مقدس اسلام بر زشتی آن تأکید فراوانی شده است، «قذف» است. قذف در لغت به معنای «پرتاب کردن، انداختن، و رها کردن» است[3] و در قرآن کریم بارها در همین معنا استعمال شده است.[4]

اما معنای اصطلاحی و استعمال شایع آن در مورد «قذف محصنات» و به معنای «تهمت فحشاء زدن به زنان پاکدامن» است.[5]

گرچه واژه قذف در قرآن کریم به این معنا به کار نرفته، اما موضوع تهمت فحشاء به زنان پاکدامن سه مرتبه در قرآن مورد توجه قرار گرفته است. در سوره مبارکه‌ نور پس از آن که مجازات شديدى براى زن و مرد زناكار بيان می کند و از آنجا که ممكن است اين موضوع دستاويزى شود براى افراد مغرض كه از اين طريق افراد پاك را مورد اتهام قرار دهند، بلا فاصله، مجازات شديد تهمت‏زنندگان را بيان مى‏كند، تا حيثيت خانواده‏هاى پاكدامن از خطر اين‌گونه اشخاص مصون بماند. در آیه‌ی چهارم سوره نور می‌فرماید:

Pوَالَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ ثُمَّ لَمْ يَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانينَ جَلْدَةً وَلا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً أَبَداً وَأُولئِكَ هُمُ الْفاسِقُونَO؛ «و كسانى كه زنان پاكدامن را (به زنا) نسبت مى‏دهند، سپس چهار گواه (بر مدعاى خود) نياورند، پس آنان را هشتاد تازيانه بزنيد، و هيچ گواهى‏اى را هرگز از آنان نپذيريد؛ و تنها آنان نافرمان‏اند».

در آیه ششم حکم تهمت زنا به همسر را بیان می‌کند که از موضوع بحث این نوشته خارج است. در آیه‌ بیست و سوم همین سوره نیز به عذاب اخروی قذف اشاره می‌کند.

Pإِنَّ الَّذينَ يَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذابٌ عَظيمٌO؛ «در حقيقت، كسانى كه زنان پاك دامنِ غافلِ مؤمن را (به زنا) نسبت مى‏دهند، در دنيا و آخرت (از رحمت) دور شده‏اند و عذاب بزرگى براى آنان است».

با تأملی کوتاه در آیات فوق درمی‌یابیم که برخی آیات به مجازات این‌گونه افراد در دنیا اشاره دارد و برخی دیگر عذاب اخروی آنان را بیان می‌کند. از این رو هر یک از این دو موضوع را جداگانه مطرح، و سپس مسأله‌ی بخشیده شدن مرتکبان این گناه را بررسی می‌کنیم.
اول: بخشش در حکم فقهی قذف

همان‌گونه که در آیه چهارم نور گذشت قرآن کریم بر این گناه[6] سه حکم فقهی بار می‌کند.

1ـ هشتاد ضربه شلاق.

2ـ پذیرفته نشدن شهادت شخص در محکمه تا پایان عمر.

3ـ اسقاط عدالت و گرفتن عنوان فاسق.

روشن است که سخن از بخشش گنهکار زمانی مطرح است که علاوه بر توبه‌ی قلبی، ندامت خویش را ابراز کند و در حضور قاضی و دیگران اظهار پشیمانی کند. قرآن کریم پس از بیان حکم قذف، در مورد توبه کنندگان از این گناه می‌فرماید: Pإِلاَّ الَّذِينَ تابُوا مِنْ بَعْدِ ذلِكَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيم‏O[7]؛ «مگر كسانى كه پس از آن توبه كنند و اصلاح نمايند؛ پس (توبه‏ آنان پذيرفته مى‏شود؛ چرا) كه خدا بسيار آمرزنده (و) مهرورز است». پس بر اساس ظاهر آیه‌ شریفه، مجازات دنیوی تهمت زننده در صورتی که توبه کند، برداشته می‌شود؛ اما نکته مهم آن است که از میان سه حکم مذکور، کدامیک برداشته می‌شود؟ آیا می‌توان گفت هر سه مجازات بیان شده مورد بخشش قرار می‌گیرد؟

در اینجا باید از یک قاعده‌ ادبی که در دستور زبان عرب رایج است کمک گرفت. دانشمندان ادبیات عرب و هم‌چنین علم اصول[8] معتقدند هنگامی که استثناء بعد از دو يا چند جمله بیاید، حکم استثناء تنها جمله آخر را شامل می شود، مگر آنكه قرائنى در دست باشد كه جمله‏هاى قبل نيز مشمول استثناء است‏. به عبارت دیگر «مستثنی منه» تنها جمله‌ آخر است، اما اگر دلیل دیگری وجود داشته باشد می‌توان جمله‌های قبلی را نیز در حکم استثناء وارد کرد.

در محل بحث ابتدا سه حکم پیاپی برای قذف بیان شده (تازیانه، رد شهادت و فسق) و سپس کسانی که توبه کنند را استثناء کرده است. بر اساس قاعده‌ مذکور باید گفت کسانی که توبه کنند تنها از عنوان فسق رهایی خواهند یافت، اما مفسران معتقدند در اینجا قرائنی وجود دارد که شهادت توبه‌کننده نیز قبول است و تنها حکم تازیانه است که حتی در صورت توبه شخص برداشته نمی‌شود. مهم‌ترین این قرائن عبارتند از:

الف) علیت فسق برای رد شهادت

به این معنا که شهادت انسان عادل همواره پذیرفته است و اگر سخن از رد شهادت قذف کننده مطرح است به دلیل عنوان فسقی است که قران کریم بر آنان نهاده است. بنابراین هنگامی که به سبب توبه عنوان فسق از آن‌ها برداشته شد، شهادت آنان نیز پذیرفته می‌شود. از این‌رو می‌توان ادعا کرد حکم دوم نیز توسط آیه‌ی پنجم استثناء شده است.[9]

ب) روایات

در کتاب وسایل الشیعه در باب مستقلی که در مورد پذیرفتن شهادت قاذف بعد از توبه باز شده است، پنج روایت نقل شده که مضمون همگی آن است که اگر تهمت زننده توبه کند، حکم اجرای حد هم‌چنان بر او باقیست اما رد شهادت نیز مانند عنوان فسق از او برداشته می‌شود[10]. به عنوان نمونه در روایتی از امام صادق7 چنین می‌خوانیم.

«عَنِ الْكِنَانِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ7 عَنِ الْقَاذِفِ إِذَا أَكْذَبَ نَفْسَهُ وَتَابَ أَ‌تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ قَالَ نَعَمْ»؛[11] «از امام صادق7 سؤال شد: اگر تهمت زننده توبه نماید و اعتراف کند که آنچه ادعا کرده دروغ بوده است، آیا شهادت او پذیرفته است؟ حضرت فرمودند: بله.»

نتیجه آنکه با توجه به دلالت آیات و روایات، حکم فقهی اجرای حد، حتی در صورت توبه برای تهمت‌ زننده لازم الاجراست، اما دو حکم رد شهادت و عنوان فسق از او برداشته می شود.
دوم: بخشش در عذاب اخروی قذف

همان‌گونه که در آیه‌ پنجم سوره‌ مبارکه‌ نور گذشت، خدای سبحان به کسانی که از این گناه توبه کنند وعده مغفرت و رحمت داده است. از سوی دیگر بر اساس مضمون روایات فراوانی که در باب توبه وارد شده است، اگر شرایط توبه در گنه‌کار حاصل شود، هر چند گناه او بزرگ باشد خدای متعال او را می‌بخشد. به عنوان نمونه در روایتی چنین نقل شده است:

«عَنْ جَابِرِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْأَنْصَارِيِّ قَالَ جَاءَتِ امْرَأَةٌ إِلَى النَّبِيِّ9 فَقَالَتْ يَا نَبِيَّ اللَّهِ امْرَأَةٌ قَتَلَتْ وَلَدَهَا هَلْ لَهَا مِنْ تَوْبَةٍ فَقَالَ لَهَا وَالَّذِي نَفْسُ مُحَمَّدٍ بِيَدِهِ لَوْ أَنَّهَا قَتَلَتْ سَبْعِينَ نَبِيّاً ثُمَّ تَابَتْ وَنَدِمَتْ وَيَعْرِفُ اللَّهُ مِنْ قَلْبِهَا أَنَّهَا لَا تَرْجِعُ إِلَى الْمَعْصِيَةِ أَبَداً لَقَبِلَ اللَّهُ تَوْبَتَهَا وَعَفَا عَنْهَا فَإِنَّ بَابَ التَّوْبَةِ مَفْتُوحٌ مَا بَيْنَ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ وَإِنَّ التَّائِبَ مِنَ الذَّنْبِ كَمَنْ لَا ذَنْبَ لَهُ»؛ [12]«جابر بن عبد اللَّه انصارى گوید زنى نزد پيامبر9 آمده عرض كرد يا رسول اللَّه زنى فرزند خود را به قتل رسانده است، آيا توبه او پذیرفته است؟ حضرت فرمودند: قسم به خداوندى كه جان محمد بدست اوست اگر او كشته باشد هفتاد پيغمبر را و بعد از آن توبه كند و پشيمان شود و خدا بداند كه او هرگز به گناه خویش باز نخواهد گشت، توبه او را خواهد پذیرفت و او را خواهد بخشید. به درستى كه در توبه گشاده است در ميان مشرق و مغرب و بدرستى كه توبه كننده از گناه چون كسى است كه هرگز معصیتی مرتکب نشده است».

با این وجود در قبول توبه‌ کسی که به زن پاکدامنی تهمت فحشاء زده است تردیدی وجود ندارد؛ اما مسأله‌ بسیار مهم آن است که توبه‌ هر گناهی به حسب همان گناه تعریف می‌شود. توبه تنها در استغفار زبانی يا ندامت از گذشته، و حتى تصميم نسبت به ترك در آينده خلاصه نمی‌شود، بلكه توبه از قذف شرایط خاص خود را دارد و علاوه بر اين موارد شخص گنه‌كار بايد در مقام جبران نیز برآيد. به عنوان مثال اگر حيثيت زن يا مرد پاك‌دامن را لكه‏دار ساخته براى قبولى توبه خود بايد سخنان خويش را در برابر تمام كسانى كه اين تهمت را از او شنيده‏اند تكذيب كنند و به اصطلاح اعاده حيثيت نمايند.

این شرط مهم را از تعبیر «وَ أَصْلَحُوا» بعد از ذكر جمله «تابوا» در آیه مذکور به خوبی می توان نتیجه گرفت.[13] هم‌چنین در روایتی چگونگی توبه از این گناه، از امام صادق7 سؤال شده است که حضرت در پاسخ چنین می‌فرمایند.

«سَأَلْتُهُ عَنِ الَّذِي يَقْذِفُ الْمُحْصَنَاتِ تُقْبَلُ شَهَادَتُهُ بَعْدَ الْحَدِّ إِذَا تَابَ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ وَمَا تَوْبَتُهُ قَالَ يَجِي‏ءُ فَيُكْذِبُ نَفْسَهُ عِنْدَ الْإِمَامِ وَيَقُولُ قَدِ افْتَرَيْتُ عَلَى فُلَانَةَ وَيَتُوبُ مِمَّا قَالَ»؛ [14]«از امام صادق7 سؤال شد: کسی که به زنان پاکدامن تهمت فحشاء زده است بعد از اجراى حد شرعى و بعد از توبه، شهادتش قبول مى‏شود يا خیر؟ فرمودند: «آرى» سپس راوی سؤال کرد: توبه ی او چگونه است فرمودند: نزد امام (يا قاضى) مى‏آيد و مى‏گويد: «من به فلان كس تهمت زدم و از آنچه گفته‏ام توبه مى‏كنم».

گرچه این روایت اشاره به اظهار توبه نزد قاضی و نتیجه‌ آن یعنی قبول شهادت دارد اما مطلبی که به روشنی می‌توان از آن برداشت کرد لزوم اعاده حیثیت و تکذیب ادعای قبلی در ملأ عام برای توبه کننده است.

جمع‌بندی

با توجه به آنچه گذشت، روشن شد کسانی که مرتکب گناه تهمت ناموسي می‌شوند در صورتی که قلباً پشیمان شده نزد حق تعالی توبه کنند مشروط بر آنکه شرایط توبه (مانند اعاده حیثیت و تکذیب ادعای فحشاء) در آنان محقق شود بدون شک می‌توانند به قبول توبه‌ خویش نزد خدای سبحان امیدوار باشند. اما پیامد دنیوی و حقوقی این گناه مجازات مستقلی است که طبق موازین شرعی اجرای حد قذف تحت هر شرایطی باید انجام گیرد. اما رد گواهي و عنوان فسق نیز با توبه علنی از شخص برداشته می شود.

منابع جهت مطالعه بيشتر

تفاسير قرآن مثل الميزان، نمونه، تفسير قرآن مهر و... ذيل آيات 4 و 5 سوره نور

[1]. نور/ 5.

[2]. نور/ 23.

[3]. مجمع البحرین، ماده قذف.

[4]. به عنوان نمونه ر.ک: طه/ 39 و 87 ، صافات/ 8 ، حشر/ 2.

[5]. لسان العرب، ماده قذف.

[6]. روشن است که نسبت زنا به یک زن اگر با شهادت چهار نفر (با رعایت شرایط خاص شهادت) همراه شود، پذیرفته است و از موضوع بحث ما خارج است، چرا که دیگر گناه محسوب نمی‌شود.

[7]. نور/ 5.

[8]. ر.ک. أصول‏الفقه (مظفر)، ج 1، ص 159.

[9]. ر.‌ک. الميزان في تفسير القرآن، ج ‏15، ص 81 .

[10]. ناگفته نماند که در این باب یک روایت نیز وجود دارد که بر عدم قبول شهادت در این مسأله دلالت دارد که ممکن است این روایت در شرایط تقیه صادر شده باشد. (تفسير نمونه، ج ‏14، ص 372)

[11]. وسایل‏الشيعة، ج 27، ص 383.

[12]. جامع‏الأخبار، ص 88 .

[13]. ر.ک: روح المعاني في تفسير القرآن العظيم، (تفسیر آلوسی) ج‏9، ص 295.

[14]. وسایل‏الشيعه، ج 27، ص 384.